عشیره
معنی کلمه عشیره در فرهنگ عمید
معنی کلمه عشیره در فرهنگ فارسی
ناحیه ایست از ینبع بین مکه و مدینه و یکی از غزوات پیغمبر ( ص ) در آنجا بوده است
معنی کلمه عشیره در دانشنامه عمومی
معنی کلمه عشیره در دانشنامه آزاد فارسی
معنی کلمه عشیره در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه عشیره
با اوحدی معاشرت روح قدسیان نشگفت ازان، که ما همه از یک عشیرهایم
قالُوا یا شُعَیْبُ ما نَفْقَهُ کَثِیراً مِمَّا تَقُولُ ای ما نفهم الا الیسیر مما تقول من التوحید و البعث و النشور و وفاء الکیل و المیزان. وَ إِنَّا لَنَراکَ فِینا ضَعِیفاً ای ضعیف البدن. و قیل: قلیل البصر بمصالح الدنیا و عمارتها و الانتفاع بها. و قیل: ضعیفا، ای ضریرا، یعنی ضعیف البصر. و فی لغة حمیر: یسمی الضریر ضعیفا، و کان شعیب (ع) ضریرا و یسمّی الاعمی ضریرا لانه ضرّ بذهاب بصره، و یسمّی ایضا مکفوفا لانه کف عن التصرف بذهاب بصره. گفتهاند: شعیب (ع) ضریر بود، از بس که بگریسته بود از بیم خدا ضریر گشت، و او را خطیب پیغامبران میگفتند، شیرین سخن بود و خوش نطق و پاک عبارت، و عشیره و قبیله وی فراوان بودند ازینجا بود که قوم وی گفتند: لَوْ لا رَهْطُکَ لَرَجَمْناکَ میگویند، رهط وی چهار هزار بار هزار بودند همه بر ملّت ایشان نه بر ملّت شعیب، ازین جهت بایشان میل داشتند و اکرام ایشان را میگفتند لَوْ لا رَهْطُکَ لَرَجَمْناکَ ای لولا عشیرتک و اقرباؤک لقتلناک بالرجم و هو من شر القتلات. و قیل: رجمناک سببناک و شتمناک، وَ ما أَنْتَ عَلَیْنا بِعَزِیزٍ لست عندنا من اهل الکرامة و التوقیر. و قیل: و ما انت علینا بذی غلبة و ملک، و کانوا یسمون الملک عزیز.
آل الخازن (عربی: آل الخازن) آل الخازن اسم یک خانواده و عشیره شامی اصیل میباشد، محل استقرار این عشیره در لبنان در ناحیه کسروان، در سوریه در دمشق، در فلسطین در نابلس و الجلیل و در تمامی نقاط شام میباشد.
و اما عجب به جاه و منصب و حکومت و امارت و قرب سلطان و کثرت انصار و اعوان، از اولاد و خویشان و خدم و غلمان و قبیله و عشیره: پس این مرضی است که بسیاری از اهل دنیا به آن مبتلا و به این جهت مساکین از پندار و غرور ایشان در بلا، به زیردستان به نظر حقارت نظر می کنند، و از هر کسی چشم زیردستی و فروتنی دارند غافل از اینکه همه ریاست دنیویه در معرض فنا و زوال، و مایه خسران و وبال است.
و برگزید نوح ع را و ابراهیم ع را، و آل وی اسماعیل و اسحاق و لوط و یعقوب و انبیاء فرزندان او. ابراهیم را خلّت داد و امام ملّت کرد، و ایشان را که برشمردیم از خاندان وی اهل رسالت کرد، و بریشان درود پیوست تا جاوید. آل مرد کسان وی باشند از نزدیکان و خاصگان قبیله و عشیره و موافقان در دین. پس هر که در دین موافق نباشد و در اتّباع درست نیاید، او را آل نگویند اگر چه نسب دارد. و با موافقت و اتّباع در دین آل گویند، اگر چه نسب ندارد. و الیه الاشارة بقوله: «فمن تبعنی فانّه منّی»
در عملیات هفتهٔ سوم دسامبر که در استان ابیان انجام شد، ۳۰ تن از تروریستهای القاعده کشته شدند. این عملیات قربانیان غیرنظامی نیز به همراه داشت. بنابر گفتهٔ منابع سیاسی و عشیرهای، ۴۹ نفر از جمله ۱۷ زن و کودک در این حمله جان باختند و در ۲۴ دسامبر ۲۰۰۹ ۳۴ تن از افراد مظنون به عضویت در شبکهٔ القاعده از جمله چند مسئول آن، در حملهٔ نیروی هوایی یمن در منطقهٔ شبوا، واقع در ۶۵۰ کیلومتری شرق صنعا، کشته شدند. چند سعودی و چند ایرانی نیز در میان کشتهشدگان بودند. گفته میشود شرکتکنندگان در این نشست دربارهٔ انجام سوءقصدهایی علیه تأسیسات صنعتی یمن، در واکنش به حملات ارتش در ۱۷ دسامبر، رایزنی میکردهاند.
شاهی که بر رسول بهتره نبیره بود سر خیل اقربا فخر عشیره بود
ما کانَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَکُونَ لَهُ أَسْری. سبب نزول این آیت آن بود که روز بدر بعد از آن هفتاد کس از صنادید قریش که کشته شدند هفتاد کس دیگر از مشرکان اسیر گرفتند، مصطفی ص در کار ایشان باصحابه مشورت کرد. ابو بکر صدیق گفت: یا رسول اللَّه! هؤلاء قومک و اهلک و انی اری ان تأخذ منهم الفدیة فیکون ما اخذنا منهم قوة علی الکفار و عسی ان یهدیهم اللَّه فیکونوا عضدا، گفت: یا رسول اللَّه قوم تو اند و خویش و پیوند تواند قبیله و عشیره تواند اگر از ایشان فدا خواهد که مسلمانان را از آن قوّتی باشد بر جنک دشمن مگر آن را وجهی بود و باشد که خدای ایشان را راه نماید و مسلمان شوند و مؤمنانرا از ایشان یاری باشد. رسول خدا به عمر اشارت کرد که تو چه میگویی؟ عمر گفت: و اللَّه ما اری ما رای ابو بکر، و اللَّه که در کار مشرکان آن رای نیست که ابو بکر راست، رأی من آنست که مشرکان را از پشت زمین برداریم. فلان کس که خویشاوند من است بدست من دهی تا به تیغ سر وی بردارم، و عقیل را بدست علی دهی تا با وی همین کند و فلان کس که حمزه را برادر است بدست حمزه دهی تا همین کند، ایشان ائمه کفر و ضلالت اند و اگر چه خویش و پیوند تو اند حقّ تو نشناختند و حرمت تو نداشتند و جز سزای قتل نهاند. رسول خدا گفت یا ابا بکر! مثل تو مثل ابراهیم خلیل است که گفت: فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی وَ مَنْ عَصانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ، و مثل عیسی که گفت: إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُکَ وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ. و یا عمر! مثل تو مثل نوح است که گفت: رَبِّ لا تَذَرْ عَلَی الْأَرْضِ مِنَ الْکافِرِینَ دَیَّاراً، و مثل موسی که گفت رَبَّنَا اطْمِسْ عَلی أَمْوالِهِمْ وَ اشْدُدْ عَلی قُلُوبِهِمْ فَلا یُؤْمِنُوا حَتَّی یَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِیمَ. آن گه مصطفی بقول ابو بکر کار کرد و از ایشان فدا ستد. عمر خطاب گفت: دیگر روز بامداد بحضرت سیّد رفتم، مصطفی را دیدم و ابو بکر که هر دو میگریستند. گفتم: یا رسول اللَّه چه رسید شما را این ساعت که میگریید. گفت: یا عمر آن حکم که دی رفت و آن فداها که از ایشان ستده آمد خدا آن را نپسندید و عتاب کرد و اینک آیت فرستاد.
یکی گفت: عشیره ی تو کسی است که با تو نیک معاشرت کند و عمویت کسی است که ترا در عموم خویش نهد و خویشاوندت کسی است که سود خویش به تو رساند.
زن و مرد عشیره، پیر و جوان ز پی یکدگر رسند دوان
چار مرد دانشمند، در عشیرهای رفتند تا یکی سخن گویند , در سعادت ایشان