عشرین

معنی کلمه عشرین در لغت نامه دهخدا

عشرین. [ ع ِ ] ( ع عدد، ص ، اِ ) بیست. از اعداد عقود اصلی و ترتیبی ، در حالت نصب و جر، که در زبان فارسی رعایت این حالت نشود. رجوع به عشرون شود :
سقراط اگر به رجعت بازآید
عشری گمان بریش ز عشرینم.ناصرخسرو.بر در تسعین کنند جنگ شبانروز
درگه عشرین ز جنگ هر دو معاف است.خاقانی.از در عشرین کتابش خواندمی
وز ره تسعین حسابش کردمی.خاقانی.
عشرین. [ ع ِ رَ ن ِ ] ( ع اِ ) مثنای عِشر، یعنی شانزده روز فاصله. ( از ناظم الاطباء ). رجوع به عِشر شود.

معنی کلمه عشرین در فرهنگ معین

(عِ ) [ ع . ] (اِ. ) بیست (۲٠ ).

معنی کلمه عشرین در فرهنگ عمید

بیست، عدد بیست.

معنی کلمه عشرین در فرهنگ فارسی

بیست، عددبیست
( اسم ) بیست ( ۲٠ ) ( در عربی در حالت رفعی و جری آید ولی در فارسی مراعات این قاعده نکنند ) .
بیست از اعداد عقود و اصلی است در حال نصب و جر که در زبان فارسی رعایت این حالت نشود

معنی کلمه عشرین در ویکی واژه

بیست (۲۰)

جملاتی از کاربرد کلمه عشرین

و از ایشان بود ابوعلی احمدبن محمّدالرودباری رَحْمَةُ اللّهِ عَلَیْهِ، بغدادی بود و بمصر مقیم بود و وفاة وی آنجا بود اندر سنۀ نیّف و عشرین و ثلثمایه، صحبت جنید و نوری و ابن جّلا و این طبقه کرده بود و ظریفترین پیران بود.
روی ابن عمر یحدّث عن النّبی (ص) فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ قال: من کسان متحرّیا فلیتحرّها فی لیلة سبع و عشرین.
و فی الاثر «من اعتکف یوما فکعدل عشر رقاب، و من اعتکف یومین فعدل عشرین رقبة، و من اعتکف ثلاثة ایام فعدل ثلثین رقبة، و من اکثر فعلی قدر ذلک.»
تمام شد کتاب برزو نامه از گفته مولانا شمس الدین محمد کوسج،علی ید العبد الفقیر جهانگیر اصلح الله احواله فی شهر محرم الحرام سنه تسع (و) عشرین و ثمانمائه(۸۲۹)
در سرا بودیم تا عشرین صوم بر نشستیم از سرا آنگه به قوم
و روی عنه صلی اللَّه علیه و سلم قال: من قرأها عدلت له عشرین حجة و من سمعها کانت له الف دینار فی سبیل اللَّه و من کتبها ثم شربها ادخلت جوفه الف دواء و الف نور و الف برکة و الف رحمة و نزع منه کل داء.