عسکر. [ ع َ ک َ ] ( معرب ، اِ ) لشکر، و کلمه فارسی است. ( از دهار ) ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ). معرب لشکر است. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). جند. سپاه. اصل آن لشکر است. ( جمهره ابن درید از سیوطی ). ابن قتیبه ، عسکر را فارسی دانسته است و ابن درید آن را همان «لشکر» فارسی نوشته است بمعنی مجتمع و گروه سپاهیان. ( از المعرب جوالیقی ). ج ، عساکر : طبع کافی که عسکر هنر است چون نی عسکری همه شکر است.خاقانی.بالای هفت خیمه فیروزه دان ز قدر میدانگهی که هست در آن عسکر سخاش.خاقانی.|| گروه. ( منتهی الارب ). جمع. ( اقرب الموارد ). || بسیار از هر چیزی. || تاریکی شب. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). ج ، عَساکر. ( اقرب الموارد ) ( دهار ). عسکر. [ ع َ ک َ ] ( اِخ ) شهری است به خوزستان. ( منتهی الارب ) : ششتر چو رخ تو ندید دیبا عسکر چو لب تو ندید شکّر با دو رخ و با دو لب تو ما را ایوان همه چون ششتر است و عسکر.قطران.بگفتار خیر و بدیدار حق زبان عسکر و چشمها شوش کن.ناصرخسرو.زین پس خراج عیدی و نوروزی آورند از بیضه عراق و ز بیضای عسکرش.خاقانی.فتح آنچنان کند ید بیضای عسکرش کآسیب آن به عسکر و بیضا برافکند.خاقانی.و رجوع به عسکر مکرم و عسکری شود. - نی عسکر ؛ نیشکر عسکری. نی که از عسکر آرند : نی نی بدولت تو امیر سخن منم عسکرکش من این نی عسکر نکوتر است.خاقانی. || در بیت ذیل از سوزنی بمناسبت شکرخیز بودن خوزستان و شهر عسکر یا عسکر مکرم آنجا کلمه عسکر در مصراع دوم ظاهراً معنی شکر دارد : بارگه عسکریست دو لب شیرینْت پاره عسکر مگر به لب زده داری. سوزنی. عسکر. [ ع َ ک َ ] ( اِخ ) ابن حصین ( یا ابن محمدبن حسین ) نخشبی ، مکنی به ابوتراب. از مشایخ خراسان در قرن سوم هجری. رجوع به ابوتراب ( عسکربن... ) و مآخذ ذیل شود: الاعلام زرکلی ج 5، الکواکب الدریة ج 1 ص 202، مفتاح السعادة ج 2 ص 174.
معنی کلمه عسکر در فرهنگ معین
(عَ کَ ) [ ع . ] (اِ. ) لشکر، سپاه ، ج . عساکر.
معنی کلمه عسکر در فرهنگ عمید
لشکر، سپاه.
معنی کلمه عسکر در فرهنگ فارسی
لشکر، سپاه ( اسم ) لشکر سپاه جمع عساکر . ابن حصین نخشبی مکنی به ابو تراب از مشایخ خراسان در قرن سوم هجری
معنی کلمه عسکر در فرهنگ اسم ها
اسم: عسکر (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: askar) (فارسی: عسکر) (انگلیسی: askar) معنی: لشکر، حصار و پناهنگاه، یکی از القاب امام حسن، عسکر: در لغت به معنای لشکر، حصار و پناهنگاه آمده است عسکر یکی از القاب امام حسن بن علی الزکی العسکری ( ع ) امام یازدهم شیعیان است، « عسکر» در عرف عرفان و اخلاق اسلامی به کسی گفته میشود که در پناه و حوزه الهی باشد، امام حسن بن عسکری ( ع ) به این صفت متعین بوده اند و همه خوبیها و فضائل اخلاقی در زندگی او موج می زد و « زکی » از القاب آن بزرگوار به معنی ظهور پاکی ها و خوبی ها آمده است، هر کس نام او «عسکر» یا « زکی» باشد و به پاکی و طهارت باطنی و ظاهری مداومت کند خوبیها و زیبائیهای اخلاقی در وجود او ملکه میشود و بدیها جایی برای خودنمای پیدا نمی کنند، از آن امام همام سئول می کنند که میزان خوبی ها چیست ؟ در پاسخ فرمودند : خیر اخوانک مَن نَسِیَ ذنبک و ذَکَرَ احسانک الیه» بهترین افراد و برادران تو در این حوزه کسی است گناه ترا فراموش کند و خوبی های ترا نسبت به خود پیوسته به یاد آورد، اگر کسی به این صفت آراسته شود، درحفاظت ولایت امام حسن عسکری ( ع ) قرار خواهد گرفت و از همه آسیب های ظاهری و غیبی در امان خواهد، هر کسی در حصار عسـکر شد وز بدیــها همی مطهر شد تا ابــد در پنــاه او محـــفوظ از شیاطــین ماه و اختر شد
معنی کلمه عسکر در دانشنامه عمومی
عسکر (بغلان). عسکر ( به لاتین: Eskar ) یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در ولایت بغلان واقع شده است. عسکر (بنگلادش). عسکر ( به لاتین: Askar ) یک روستا در بنگلادش است که در استان باریسال و در ناحیه باریسال واقع شده است.
معنی کلمه عسکر در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] عَسْکربمعنای لشگر می باشد. عسکر به فتح اول و سکون دوم که جمع آن عساکر میباشد از نظر لغت به معنای لشکر، گروه، تاریکی شب، ارتش و سپاه و بسیار از هر چیز آمده است. در اصل لشگر بوده سپس معرّب گشته و بدین صورت درآمده است. فعل رباعی مجرد آن «عَسْکَرَ» بر وزن فعلل و مُعسکر به معنای «لشگرگاه» و «اردوگاه» به کار رفته است.»>مجمع البحرین، فخرالدین الطریحی، ج۳، ص۴۰۳. معنای اصطلاحی عسکر در اصطلاح نظامی، تنها لشگر است. همراهی حضرت علی در جنگها امیر مؤمنان علی (علیه السلام) در پاسخ کسی که پس از جنگ جمل گفت: چه خوب بود، برادرم زنده بود و میدید که خداوند تو را چطور بر دشمنانت پیروز کرده است، فرمود: «اهَوی اخیکَ مَعَنا؟ فَقالَ نَعَمْ، قالَ فَقَدْ شَهِدَنا وَ لَقَدْ شَهِدَنا فی عَسْکَرِنا هذا اقْوامٌ فی اصْلابِ الرِّجالِ وَ ارْحامِ النِّساءِ سَیَرْعَفُ بِهِمُ الزَّمانُ وَ یُقْوی بِهِمُ الْایْمانُ» «آیا میل برادرت با ما بود؟ گفت: آری، فرمود: پس او در این جنگ با ما شرکت داشته است و نیز کسانی که در صلب پدر و رحم مادرانند و هنوز قدم به جهان نگذارده اند، آنها با ما در این لشگر کشی شرکت کردهاندو با ما در ثواب شریکند. چون به دنیا آیند و ایمان ما را در دل گیرند، زمان و روزگار به وسیله آنها پیشی میگیرد و ایمان و اسلام به وجودشان توانا و قوی میشود.»
القرآن الکریم و روایات المدرستین کتابی از مرتضی العسکری است که در سال ۱۳۷۸–۱۳۷۵ منتشر و در مراسم کتاب سال جمهوری اسلامی ایران بهعنوان کتاب برگزیده معرفی شد.
نه مرد تیغسازم و نه گُرد تیغباز نه مهتر قبیله و نه میر عسکرم
میدان تو بخت را معسکر ایوان تو عدل را میخم
تنها میان قوم دغا مانده آن دریغ کارواح در معسکر این کمترین حشم
خود کمترین نثار بهائی است عید را بیضا و عسکر از ید بیضای عسکرش
یکی برقد تومفتون که بخ بخ اندر این هامون شد از اقبال صدر اکنون معسکر باغی از ناژو
بنابر اعتقادِ شیعهٔ دوازده امامی، پس از مرگ حسن عسکری جعفر بن علی، برادر حسن بن علی عسکری، اعلام کرد که امامِ شیعیان فرزندی نداشتهاست و وی جانشین برادر است؛ ولی بههنگامِ نماز گزاردن بر بدنِ حسن عسکری، حجت بن الحسن عمویش را کناری زد و بر او نماز گزارْد. جعفر به «جعفرِ کَذّاب» در بین شیعیان شهرت دارد و بهاعتقاد شیعه، او بهمانند کَنعان فرزندِ نوح و قابیل فرزند آدم، فرزند ناخَلَفِ امام دهمِ شیعه بودهاست.[منبع بهتری نیاز است] طبق روایت دیگرِ شیعه، کفن و دفنِ امام عسکری توسط سرپرستِ وکلای وی، عثمان بن سعید، انجام شد. عثمان بعداً بهعنوان سرپرستِ وکلا در دورهٔ غیبت نیز به فعالیت خود ادامه داد.
دیگران ناراحت بوده و صدام را یک شهید میدانستند. شیخ یحیی العتاوی روحانی یک مسجد گفت: «رئیسجمهور و رهبر ما شهید است و خدا وی را در کنار دیگر شهدا قرار خواهد داد. ناراحت نباشید و ناله نکنید زیرا او همچون جنگجویی مقدس کشته شد». در سامرا اعتراضاتی به وجود آمد که در آنها سنیها به حرم امام حسن عسکری ریخته و در زندان پادوش موصل شورش به وقوع پیوست.
البنیان (به عربی: البنیان) یک منطقهٔ مسکونی در الجزایر است که در استان معسکر واقع شدهاست. البنیان ۴٬۵۳۰ نفر جمعیت دارد.
ساحت این هفت کشور برنتابد لشکرش شاید ار خضرای نه چرخش معسکر ساختند
«حسن » جان و دل و چشم و چراغ دین، که هست او را شریعت ره، هدی رهبر، فلک درگه، ملک عسکر!
احمدبن اسحاق اشعری قمی از محدثین مورد اعتماد شیعیان است. وی چهار امام آخر شیعیان (جواد، هادی و حسن عسکری و مهدی)را ملاقات کرده و از اصحاب آنها و وکیل امام یازدهم شیعیان بودهاست.
به اعتقاد شیعیان دوازده امامی، حسن عسکری بعد از درگذشت پدرش به حکم خداوند و به وصیت پدر در سال ۲۵۴ ه.ق در سن ۲۲ سالگی به امامت رسید. امامت حسن عسکری از سال ۲۵۴ تا سال ۲۶۰ ه.ق ادامه یافت.
بدین شیرینی ای مرد خردمند نبات مصر و قند عسکری نیست
کیوان عسکری (رئیس زندان - پدر نابغه)
تاریخ وفات ابراهیم بن هاشم، چونان ولادت او، بهطور دقیقی مشخص نیست؛ اما از آن رو که وی از شاگردان محمد تقی، علی النقی و حسن عسکری روایت دارد، چنانچه ولادت او در ایام امامت موسی کاظم باشد، میتوان وفاتش را در حدود اواخر نیمه اول و اوایل نیمه دوم قرن سوم (مثلاً سال ۲۶۰ هـ. ق) دانست. مدفن وی نیز، به قرینه ورود وی به شهر قم و واقع بودن مقبره پسر او، علی بن ابراهیم در این شهر، در قم میباشد؛ لکن امروزه نشانی از قبر او موجود نیست.
دو چشم باز و دوگوشم فراز مانده به راه کهکی بشارت فتح آید از معسکر شاه