عروس
معنی کلمه عروس در لغت نامه دهخدا

عروس

معنی کلمه عروس در لغت نامه دهخدا

عروس. [ ع َ ] ( ع ص ، اِ ) مرد و زن نوخواسته یکدیگر را. ( منتهی الارب ). زن نوکدخدا و مرد نوکدخدا، مگر در عرف اطلاق این بیشتر بر زن کنند، و به ضمتین خواندن خطاست. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). مرد و زن نوخواسته یکدیگر را. ( ناظم الاطباء ). مرد و زن مادام که در اِعراس و عروسی باشند. ( از اقرب الموارد ). مرد و زن که تازه خواستگاری شده است مادامی که در سور گردند. ( شرح قاموس ). ج ، عُرُس ، عَرائس ؛ گویند هم عُرُس و هن عرائس. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). یعنی جمع آن در مرد عرس ، و درزن عرایس است. ( از شرح قاموس ). هدی. هدیة. مهدیة.
در مثل گویند: کاد العروس یصیر أمیرا. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). لاعطر بعد عروس لامخباء لعطر بعد عروس ، این مثل در حق شخصی گویند که اجناس خوب و نیکو از وی پوشیده نباشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). آن را برای کسی گویند که ذخیره کرده نمی شود از او چیزی گرانبها. ( شرح قاموس ). آن را در حق کسی گویند که چیز نفیس از وی پنهان نشود، و یا در مذمت پنهان کردن چیزی در وقت حاجت ، به کار برند. ( از اقرب الموارد ). اصل مثل این است که اسماء عذریة بنت عبداﷲ را شوهری بود عروس نام که پس از خواستگاری از او مرد. پس مردی از او خواستگاری کرد که بی چیز و بخیل و زشت بود و دهانی بدبوی داشت و چون خواست پیش اسماء برود اسماء او را گفت اگر اجازه دهی پسر عم مرده خود را بستایم. مرد گفت بکن. اسماء گفت : بر تو می گریم ای عروس عروسها، ای کسی که میان اهل خود در آرامی چون روباه بودی و در وقت سختی ها و گرفتاری هاچون شیر بودی و اوصافی در تو بود که مردم بر آن آگاه نیستند. مرد گفت آن اوصاف چیست ؟ اسماء گفت : در همت و عزیمت سستی نمی کرد و در بامدادهای سختی و گرفتاری ، شمشیر به کار می برد، سپس افزود: ای عروس روی سپید و تابان و نیکو و بزرگوار، که در تو چیزهایی بود که یاد کرده نشود. مرد گفت آن چیزها چه بود؟ اسماء گفت :وی از ناسزا و زشتی دور بود و دهانی خوش بوی داشت و او را بوی بد در دهان نبود، توانگر بود و تنگدست نمی بود، آنگاه مرد پی برد به اینکه منظور اسماء کنایه زدن بر اوست. و چون بنزد اسماء رفت به وی گفت خود را به بوی خوش بیالاید، ولی عطردان او را افکنده دید، اسماء در جواب گفت «لاعطر بعد عروس » یعنی عطر و بوی خوشی پس از عروسی نیست. و اصل این مثل را چنین نیز گفته اند که مردی با زنی ازدواج کرد و چون زن را بنزد او بردند دید که عطر بخود نزده است به او گفت پس عطر و بوی خوش تو کجاست ؟ زن جواب داد آن را پنهان کرده ام. پس مرد گفت «لامخباء لعطر بعد عروس » یعنی پس از عروسی ، پنهان کردن برای عطر نباشد. و رجوع به شرح قاموس شود: اجتلاء؛ جلوه دادن عروس را بر شوهر. ازفاف ؛ فرستادن عروس به خانه شوهر. اهتداء؛ به شوهر فرستادن عروس را. ( از منتهی الارب ). تقیین ؛ عروس بیاراستن. ( تاج المصادر بیهقی ). زَف ؛ عروس به خانه شوهر فرستادن. ( دهار ). فودج ؛ مرکب عروس. مجلوة؛ عروس جلوه داده. هداء؛ عروس را به خانه آوردن. ( منتهی الارب ). || زن داماد. ( برهان ). زنی که تازه زناشویی کرده ، در مقابل داماد. ( فرهنگ فارسی معین ). زن نوکدخدا و زن داماد. ( ناظم الاطباء ). زن به خانه شوی رفته. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). دختر نو شوی کرده. بانو. بیو. بیوگ. بیوگان. پیوگ. پیوگان. خوازنده. دغد. سنار. سنه. سنهار. نیوک. ویو :

معنی کلمه عروس در فرهنگ معین

(عَ ) [ ع . ] ۱ - (اِ. ) زنِ تازه شوهر کرده . ج . عرائس . ۲ - در فارسی : زنِ پسر. ۳ - (ص . ) بهترین ، زیباترین . ،~ هزار داماد کنایه از: دنیا و بی وفایی آن .

معنی کلمه عروس در فرهنگ عمید

۱. زنی که تازه ازدواج کرده.
۲. زن نسبت به خانوادۀ شوهرش، زن پسر یا زن برادر.
۳. (صفت ) [مجاز] هر چیز بسیار زیبا، آراسته، خوب.
* عروس پس پرده: = کاکنه
* عروس چرخ: [مجاز] خورشید.
* عروس خاوری: [مجاز] = * عروس چرخ
* عروس روز: [مجاز] = * عروس چرخ
* عروس فلک: [مجاز] = * عروس چرخ
* عروس دریایی: (زیست شناسی ) جانوری سخت پوست با بدنی شفاف و چتری که در اطراف بدنش شاخک های بسیار دارد.

معنی کلمه عروس در فرهنگ فارسی

یا [ جواهر التفسیر لتحفه الامیر ] تفسیریست بفارسی تالیف حسین کاشفی که آنرا برای امیر علیشیر نوایی تالیف کرده و در اول آن علوم و فنون متعلق بتفسیر را با ۲۲ عنوان ضمن ۴ اصل آورده و ظاهرا با تمام آن موفق نشده و از اول قر آن تا آیه ۸۴ سوره نسا تفسیر کرده و آن زیاده بر پنجاه هزار بیت است و آنرا تفسیر است زهراوین نیز گویند که تفسیر دو سوره کامل بقره و آل عمران است. مولف آنرا بنام [ مختصر ] تاخیص کرده است . دو نسخه خطی ازین تفسیر در کتابخانه عالی مدرسه سپهسالار موجود است .
( اسم ) زنی که تازه زناشویی کرده جمع عرائس ( عرایس ) مقابل داماد . توضیح در عربی به مردی که تازه زناشویی کرده اطلاق شود . ۲ - زن پسر شخص ۳ - هر چیز زیبا و آراسته . ۴ - بسیار محجبوب یا عروس ارغنون زن . زهره . ( رب النوع طرب ) یا عروس جهان . ستاره زهره . یا عروس چرخ . آفتاب . یا عروس چمن . گل . یا عروس چهارم . آفتاب . یا عروس خاوری . آفتاب . یا عروس خشک پستان . ۱ - زن نازا . ۲ - دنیای بی بقا جهان فانی . یا عروس دریایی . ۱ - جانوریست سخت پوست از شاخه بند پایان و از رده سخت پوستان و جزو راسته ده پایان که دارای شکم نسبتا بزرگی است و انتهای بدنش یک پرده شنای قوی به نام تلسن ختم می شود . این جانور کاملا شبیه خرچنگهای دراز رودخانه یی است و بسیار شکیل و زیباست و وجه تسمیه اش نیز همین است . انبرکهایش قوی است به طوری که با یک ضربت سریعا سخت ترین استخوان های جانورانی راکه شکار می کند و یا صدف حیوانات دریایی را قطع می کند و در شنا نیز بسیار سریع حرکت می کند طول بدنش تا ۵٠ سانتیمتر می رسد و وزنش تا ۵ کیلو گرم نیز مشاهده شده است . این جانور گوشتش مورد توجه اروپاییان است و به همین جهت در دریاهای شمال صید می شود خرچنگ دریایی . ۲ - مدوز . یا عروس روز . آفتاب . یا عروس شوی مرده . دنیای فانی . یا عروس عدن . ۱ - ماه قمر . ۲ - ستاره کوکب . یا عروس عرب . مکه معظمه . یا عروس فلک . آفتاب . یا عروس کج . صورتی زشت و مهیب که کودکان را بدان ترسانند . یا عروس گل . گل نوبر آمده . یا عروس مرده شوی . دنیای فانی . یا عروس معنی . معنی زیبا . یا عروس نه فلک . آفتاب .
موضعی است نزدیک مدینه

معنی کلمه عروس در دانشنامه عمومی

عروس یا پیو به زن در شب ازدواج گفته می شود. نوع و کیفیت مراسم ازدواج و پوشش عروس و داماد ( همسر عروس ) به فرهنگ و آداب جامعه بستگی دارد. امروزه لباس توری و سپید رنگ در بسیاری از کشورها مرسوم است.
عروس از ریشه واژه ای عربی ( از ریشه یونانی و واژه اروس خدای شهوت جنسی یونان هست که عربی شده است ) است که همچنین به عنوان نوعی نسبت خویشاوندی سببی هم به کار می رود به این معنا که همسرِ پسر شخص عروس شخص است . پیو معادل فارسی این واژه می باشد. به عروسی نیز پیوگانی می گویند. این واژه در زبان تالشی و دیگر زبانان مرتبط با فارسی همچنان محفوظ است. در لری به عروس ' بئوک' گفته می شود و مراسم عروسی در بین قوم لر با آداب و رسومات خاص خود برگزار می شود.
کلمه اروس ( با الف ) در زبان اوستایی که نیای زبان ایران است، سه ریشه دارد سپید ، زیبا و راست و طبق نظریه برخی زبان شناسان در عربی از این کلمه وام گرفته شده است زیرا ریشه این کلمه، حالت دیگری در زبان عربی ندارد. عروس برای میهمان های خود باید جشن بگیرد.
عروس وام واژه ای از عربی است و برابر فارسی آن وِیو، وَیوگ یا بَیوگ است و به جشن ازدواج هم جشن بیوگانی گفته می شود. در میان زبان های ایرانی، زبان های زازاکی ( ویو، ویوه ) ، تاتی ( ویه ) و تالشی ( ویو ) این واژه را حفظ کرده اند. ایران دخت مهرپرور در نوشته ای در روزنامهٔ امرداد می نویسد: واژگانی مانند عزیز و عروس پارسی بوده اند. پیشوندهای ا و ان در ایران باستان برای منفی کردن به کار می رفته. برای نمونه واژهٔ ژیژ به چشم ناخشنود بوده که عکس آن اژیژ بوده و برای فهم اعراب تبدیل شده به ازیز و سپس عزیز. برای واژهٔ عروس نیز چنین تعبیری وجود دارد.
عروس (فیلم ۱۹۷۳). «عروس» ( ترکی استانبولی: Gelin ) یک فیلم به کارگردانی عمر لطفی آکاد است که در سال ۱۹۷۳ منتشر شد.
عروس (فیلم ۱۹۸۵). عروس ( انگلیسی: The Bride ) فیلمی در ژانر ترسناک و فانتزی است که در سال ۱۹۸۵ منتشر شد.
• استینگ
• جنیفر بیلز
• کلنسی براون
• جرالدین پیج
• کری الویس
• تیموتی اسپال
عروس (فیلم ۲۰۱۵). عروس ( اسپانیایی: La novia ) یک فیلم به کارگردانی پائولا اورتیز است که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد.
اقتباسی از نمایشنامه مشهور «عروسی خون» فدریکو گارسیا لورکا که روایتگر داستان دو مردی است که همزمان عاشق یک زن می شوند و این زن در دوراهی سختی قرار می گیرد.
معنی کلمه عروس در فرهنگ معین
معنی کلمه عروس در فرهنگ عمید
معنی کلمه عروس در فرهنگ فارسی
معنی کلمه عروس در دانشنامه عمومی
معنی کلمه عروس در دانشنامه اسلامی
معنی کلمه عروس در ویکی واژه

معنی کلمه عروس در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عروس، همسر پسر را گویند.
از احکام مرتبط با آن در باب نکاح سخن گفته اند.
احکام
عروس بر پدر شوهرش مَحرم است؛ از این رو، ازدواج پدر شوهر با او حرام خواهد بود. این حکم برای پدر پدرشوهر و هرچه بالاتر رود نیز ثابت است؛ چنان که در ثبوت حکم یاد شده تفاوتی میان پدر شوهر نسبی و رضاعی نیست.مادر عروس و هرچه بالاتر رود و نیز دختران عروس از غیر پسر انسان و هرچه پایین تر آید بر پدر شوهر محرم نیستند. اگر مردی به اشتباه با عروس خود آمیزش کند، آیا عروس بر شوهر خود حرام می شود یا نه؟ مسئله اختلافی است. اما اگر با او زنا کند، در صورتی که ارتکاب این عمل بعد از آمیزش شوهرش باشد، بدون شک موجب حرمت عروس بر شوهرش نخواهد شد. به قول مشهور همچنین است اگر زنا بعد از ازدواج و قبل از آمیزش باشد. از برخی قدما در این فرض، حرمت عروس بر شوهر نقل شده است.

معنی کلمه عروس در ویکی واژه

nuora
sposa
زنِ تازه شوهر کرده.
عرائس.
در فارسی: زنِ پ
بهترین، زیباترین. ؛~ هزار داماد کنایه از: دنیا و بی وفایی آن.

جملاتی از کاربرد کلمه عروس

شاه عروس مدحت من مجلس تو باد تا شاه بر زمین بود و ماه بر فلک
چون عروسان به سر تخت برآید خورشید در و دیوار جهان در زر و زیور گیرد
روز گشتی پاش را ما پای‌بوس گشته و پایش چو پاهای عروس
عروس زندگی در خلوتش غیر که دارد در مقام نیستی سیر
صبح چون گلشن جمال تو دید بر عروسان بوستان خندید
آن لعل کو چو بعل حریفست و با نشاط وین شاه با عروس نه جفتست و نه جداست
عروس فتح و ظفر تا که را کشد در بر شَموس جاه و خطر تا کرا نهد گردن
میران سپاهند و عروسان وثاقند گردان جهانند و هژبران دمانند
دانی که چنین عروس مهدی ناید ز قران هیچ عهدی
از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته‌است می‌توان به فیلم بهترم، عروسی‌های سریال، عروسی‌های سریال ۲، معجون زمان ۴ اشاره کرد.
برو که خاطر من ناز کم کند زانست که نقد بیش بها و عروس نیکو نیست
از اجرای موسیقی این نوع نوازندگان در مراسم عمومی (عیدها، عروسی‌ها، و…) اغلب استفاده می‌گردد.
از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته‌است، می‌توان به ترانه‌های ممنوعه، عروسی، خاکستر و الماس و مرحله پایانی اشاره کرد.