معنی کلمه عرنین در لغت نامه دهخدا
گر ناصبی مثل مگسی گردد
بگذشت نارد از در عرنینم.ناصرخسرو.|| اول و بهترین هر چیزی. ( منتهی الارب ). اول هر چیزی. ( از اقرب الموارد ). || سردار و شریف قوم. ( منتهی الارب ). سید شریف. ( اقرب الموارد ). ج ، عَرانین. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).