عرفی

معنی کلمه عرفی در لغت نامه دهخدا

عرفی. [ ع َ رَ می ی ] ( ص نسبی ) منسوب به عرفات. ( منتهی الارب ). رجوع به عرفات شود.
عرفی. [ ع ُ ] ( ص نسبی ) منسوب به عرف. رجوع به عرف شود. مقابل شرعی. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || آنچه بر فعل متوقف باشد چون مدح و ثنا. ( از تعریفات جرجانی ). || مبالغه شده. || معروف. || جمعشده و زیاد گشته. || متجاوز. || عمومی. ( ناظم الاطباء ).
عرفی. [ ع َ رَ ] ( اِخ ) زَنفَل بن شداد عرفی. از روات حجاز و ساکن عرفه بود. وی از ابن ابی مُلَیکة روایت کرده است و ابوالحجاج و نصربن طاهر از او روایت کرده اند. ( از معجم البلدان ). و رجوع به اللباب فی تهذیب الانساب شود.

معنی کلمه عرفی در فرهنگ فارسی

جمال الدین محمد بن بدرالدین شیرازی شاعر معروف ایرانی ( و. شیراز ۹۶۳ ه.ق . / ۱۵۵۵ م .ف.لاهور ۹۹۹ ه.ق./ ۱۵۹٠ م . ). وی بکسب علوم و ادبیات پرداخت و در جوانی بهند رفت و بدربار اکبر شاه راه یافت و بیشتر عمرش در هندوستان گذشت . عرفی در سرودن قصاید و غزلیات و قطعات و ترجیح و ترکیب مهارت داشت . مخصوصا غزلهای او از حیث اشتمال برتاثرات قلبی شاعر و غمزدگی و نومیدی و همچنین مضامین جدید قابل توجه و او یکی از بهترین شاعران سبک هندی است . عرفی بتقلید مخزن الاسرار و خسرو و شیرین نظامی دو مثنوی ساخته و رساله ای صوفیانه نیر بنام [ نفیسه ] دارد . دیوان اشعار او هم بطبع رسیده .
( صفت ) ۱ - منسوب به عرف مقابل شرعی: امر عرفی . ۲ - عرفیه .
زنفل بن شداد عرفی از روات حجاز و ساکن عرفه بود وی از ابن ابی ملیکه روایت کرده است و ابوالحجاج و نصر بن طاهر از او روایت کرده اند

جملاتی از کاربرد کلمه عرفی

اثر نیش دهد در دل ریشم ، عرفی مطرب آن نغمهٔ تر کز لب ساز افشاند
چون ننازد سخن از مرحمت دهر به خویش که برد عرفی و غالب به عوض باز دهد
عرفی غمین مشو که فلک دادش آمدست آمد که هر چه برده به یک نفس وا بریم
عرفی از این جاده عنان برمتاب خار ز پا بر مکش و می شتاب
عرفی بنافت پنجهٔ ما جور بخت پیر شکر خدا که بخت جوانی نداشتیم
عرفی چه حالت است که در شهر بخت ما نازاده کودکان به رحم پیر می شوند
عرفی از بادهٔ غم نشإ ی شادی مطلب این نه جامی است که در انجمن جم زده ایم
ما چنین با عیش مشغولیم و یاران غافلند عرفی از بزم نشاط ما حریفان غافلند
عرفی ار عیب تو گفتیم مرنج هرچه در حق تو گویند حق است
عرفی این ها با که گویی عشق می بازد ز تو زود خواهی گفت کاین بیهوده ی کفاره چیست