معنی کلمه عرفی در لغت نامه دهخدا
عرفی. [ ع ُ ] ( ص نسبی ) منسوب به عرف. رجوع به عرف شود. مقابل شرعی. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || آنچه بر فعل متوقف باشد چون مدح و ثنا. ( از تعریفات جرجانی ). || مبالغه شده. || معروف. || جمعشده و زیاد گشته. || متجاوز. || عمومی. ( ناظم الاطباء ).
عرفی. [ ع َ رَ ] ( اِخ ) زَنفَل بن شداد عرفی. از روات حجاز و ساکن عرفه بود. وی از ابن ابی مُلَیکة روایت کرده است و ابوالحجاج و نصربن طاهر از او روایت کرده اند. ( از معجم البلدان ). و رجوع به اللباب فی تهذیب الانساب شود.