عده

معنی کلمه عده در فرهنگ معین

(عُ دِّ ) [ ع . عدة ] (اِ. ) نک عُدَّت .
(عِ دِّ ) [ ع . عدة ] (اِ. ) ۱ - شمار، شماره . ۲ - روزهای حیض زن . ۳ - مدت زمانی پس از طلاق یا فوت شوهر که زن نباید شوهر کند.

معنی کلمه عده در فرهنگ عمید

۱. جماعت، شمار، شماره.
۲. روزهای حیض.
۳. (فقه، حقوق ) مدتی که زن پس از فوت شوهر یا گرفتن طلاق نمی تواند مجدداً ازدواج کند.

معنی کلمه عده در فرهنگ فارسی

جماعت، جماعت مردم، شمار، شماره، ونیزروزهای حیض وروزهای طلاق زنان، مدتی که زن پس ازفوت شوهریاگرفتن طلاق نبایدشوهربکند
( اسم ) ۱ - مایحتاج ( زندگی ) لوازم معاش . ۲ - ساز و برگ ( جنگ ) جمع عدد .

معنی کلمه عده در دانشنامه آزاد فارسی

عِدّه
مدتی که تا انقضای آن زنی که عقد نکاح او منحل شده است نمی تواند شوهر دیگری اختیار کند، اعم از آن که موجب انحلال نکاح طلاق، فسخ نکاح و یا فوت شوهر باشد. هدف از نگهداشتن عدۀ طلاق و فسخ نکاح دائم جلوگیری از اختلاط نسب است. به همین جهت، به موجب مادۀ ۱۱۵۵ قانون مدنی، فقط زنانی که شوهر با آن ها نزدیکی نکرده و یا یائسه اند در صورت طلاق یا فسخ نکاح نیاز به نگهداشتن عده ندارند، ولی عدۀ وفات در هر دو مورد باید رعایت شود. مدت عدۀ طلاق و فسخ نکاح سه طُهر است، مگر این که زن با وجود اقتضای سن، عادت زنانگی نبیند که در این صورت عدۀ او سه ماه است. عدۀ طلاق و فسخ نکاح در زنانِ باردار تا زمان وضع حمل است. فلسفۀ نگهداشتن عدۀ وفات احترام به متوفی و کاهش آثار روانی و عاطفی ناشی از فوت همسر است. براساس مادۀ ۱۱۵۴ مدت عدۀ وفات چهار ماه و ده روز است مگر آن که زن حامله باشد که در این صورت عده تا پایان وضع حمل است، مشروط بر این که فاصلۀ بین فوت شوهر و وضع حمل از چهار ماه و ده روز بیشتر باشد وگرنه مدت عده همان چهار ماه و ده روز خواهد بود. در صورتی که زن به طلاق رجعی مُطَلَّقه شود تا پایان مدت عده مستحق نَفَقه است. در این نوع طلاق چنانچه یکی از زوجین در ایام عده فوت کند، دیگری از او ارث می برد.

معنی کلمه عده در دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] عِدّه مدت زمان معینی است که زن پس از جدایی از شوهر و یا کسی که به اشتباه با وی آمیزش کرده، باید صبر کرده و تا پایان آن مدت ازدواج نکند. منشأ جدایی می تواند یکی از این امور باشد: طلاق، فسخ ازدواج، فوت شوهر، اتمام مدت عقد و یا بذل آن در ازدواج موقت و زوال اشتباه در آمیزش به شبهه. عدّه با توجه به سبب آن، یعنی فوت شوهر یا طلاق؛ نوع ازدواج، یعنی دائم یا موقت؛ عادت ماهانه دیدن و ندیدن و حامله بودن و نبودن متفاوت است. عده یک دستور دینی است و حتی در مواردی که زن اطمینان دارد حامله نیست واجب است آن را رعایت کند. در صورت ازدواج در ایام عده، این ازدواج حرام و باطل بوده و در موارد زیادی باعث حرمت ابدی ازدواج آن دو در آینده خواهد شد. در برخی شرایط (مانند زن یائسه یا دختر نابالغ)، زنان عده ندارند. نفقه زنی که در عدّه طلاق رجعی به سر می برد بر عهده شوهر است؛ اما مطلّقه به طلاق بائن تنها در صورت حامله بودن، تا زمان وضع حمل نفقه اش بر عهده شوهر است.
عِدّه از ریشه «ع د د» و به معنای گروه و شمردن است و معنای فقهی آن، مدت زمان معینی است که زن پس از جدایی از شوهر و یا کسی که به اشتباه با وی آمیزش کرده، باید صبر کرده و تا پایان آن مدت ازدواج نکند.
در اصطلاح فقهی نیز چون زن باید روزهایی را بشمارد تا زمان ممنوعیت ازدواج و سایر احکام این مدت پایان یابد عدّه نام گرفته است.
[ویکی الکتاب] معنی عِدَّةَ: تعداد - شماره
معنی عُدَّةً: ساز و برگ - لوازم - توشه
معنی یَبْلُغَ: که برسد (عبارت "حَتَّیٰ یَبْلُغَ ﭐلْکِتَابُ أَجَلَهُ" یعنی : تااینکه عِدّه وفات به سر رسد)
معنی مُرْدِفِینَ: گروهی که در پی آنها گروهی دیگرند(ردف به معنای تابع است و ترادف به معنای این است که دو چیز و یا دو کس یکدیگر را تعقیب کنند ، و رادف به معنای متاخر است (آن کس که عقب تر است)، و مردف آن کس است که جلو سوار شده و کسی را پشت سر خود سوار کند .منظور از نزول...
معنی عَدَّدَهُ: آن را شمرد - آن را ذخیره و توشه قرار داد(در عبارت "جَمَعَ مَالاًَ وَعَدَّدَهُ "این معنی را هم می تواند داشته باشد که مال را عده و ذخیره میکند برای روزی که مورد هجوم ناملایمات روزگار واقع شود ، که بنابر این ، کلمه عدده دیگر به معنای شمردن نیست )
معنی یَئِسْنَ: آن زنان مأیوس شدند (یئسن من المحیض : یائسه شدند (دیگر عادت ماهانه ندارند-از حیض دیدن مآیوس شدند) .عبارت "وَﭐللَّائِی یَئِسْنَ مِنَ ﭐلْمَحِیضِ مِن نِّسَائِکُمْ إِنِ ﭐرْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ " یعنی:آن زنانی که از حیض یائسه میشوند ،...
ریشه کلمه:
عدد (۵۷ بار)
[ویکی فقه] عده (آمادگی). عُدَّه درلغت به معنی آمادگی، مهیّاشدن و آنچه برای روز مبادا ذخیره می کنند آمده است.
در اصطلاح عبارت است از آمادگی رزمی و آماده ساختن اموال و سلاحهایی که برای پیشامدها مهیّا می شود. و قرآن می فرماید:«وَاعِدُّوا لَهُمْ مَااسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِالْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّاللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ» «برای کارزار با آنان هر آنچه می توانید از نیرو و اسبان بسته مهیّا کنید تا بدین وسیله دشمنان خدا و دشمن خود را بترسانید.»
معنای أعِدُّوا
کلمه اعداد (اعدوا) به معنای تهیّه کردن چیزی است تا انسان با آن به هدف دیگری که دارد برسد، که اگر از قبل آن را تهیه ندیده باشد، به مطلوب خود نمی رسید، مانند فراهم کردن هیزم و کبریت برای تهیه آتش.
منظوراز وَ أعِدُّوا در قرآن
اینکه فرمود: «وَاعِدُّوالَهُمْ مَااسْتَطَعْتُمْ» امر عامی است به همه مؤمنان، در قبال کافران بقدر توانایی اشان از تدارکات جنگی که به آن احتیاج پیدا خواهند کرد و به مقدار آنچه که کافران بالفعل دارند و آنچه توانایی تهیه آن را دارند تهیه کنند، جنگ و اختلافاتی که منجر به جنگهای خسارت زا می شود امری است که جامعه بشری ناچار از آن است و خواه ناخواه پیش می آید. اگر این امر قهری نبود، انسان در خلقتش به قوایی که جز در مواقع دفاع به کار نمی رود (از قبیل غضب و شدت و نیروی فکری)، مجهز نمی شد. پس تجهیز به این قوا خود دلیل بر این است که وقوع جنگ امری است اجتناب ناپذیر، از این رو به حکم فطرت، بر جامعه اسلامی واجب است که همیشه تا آنجا که می تواند و به مقداری که احتمال می دهد دشمنش مجهّز باشد، جامعه صالحش را مجهز کند.
[ویکی فقه] عده (ابهام زدایی). واژه عده ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: قرآن• آیه عده، آیه ۴۹ سوره احزاب• آیه عده طلاق، آیه اول سوره طلاق، درباره بعضی احکام عده طلاق• آیه عده وفات، آیه تعیین عِدّه زنِ شوهر مرده فقه• عده (فقه)، به کسر عین و تشدید دال، عبارت از تربص (حـالت انتظار) شـرعـی پس از طلاق و یا وفات شوهر• عده طلاق، تربص (حـالت انتظار) شـرعـی پس از طلاق• عده وفات، تربص (حـالت انتظار) شـرعـی پس از وفات شوهر• عده زن باردار، تربص (حـالت انتظار) شـرعـی پس از طلاق زن باردار• عده ازدواج موقت، تربص (حـالت انتظار) شـرعـی پس از اتمام زمان ازدواج موقت• عده مفقودالاثر، تربص (حـالت انتظار) شـرعـی پس از مفقودالاثر شدن شوهر• عده آمیزش اشتباهی، تربص (حـالت انتظار) شـرعـی پس از آمیزش اشتباهی کاربردهای دیگر• عده (آمادگی)، به ضم عین و تشدید دال، آمادگی، مهیّاشدن و ذخیره برای روز مبادا• عده (حدیث)، از اصطلاحات علم حدیث به معنای روایت روای به واسطه گروهی از مشایخ حدیث، از طبقات بالاتر روایت
...
[ویکی فقه] عده (حدیث). عده، از اصطلاحات علم حدیث بوده و به گروهی از مشایخ حدیث گفته می شود که راوی به واسطه آن ها، حدیث را از طبقات بالاتر روایت می کند.
اصطلاح «عده» که در اغلب موارد با عبارت «عدة من اصحابنا» ذکر می شود و شامل گروهی از مشایخ حدیث هستند که راوی به واسطه آن ها، حدیث را از طبقات بالاتر روایت می کند، مانند: «عدّه کلینی» که جماعتی از مشایخ حدیثی او هستند که او در مواردی روایت خود را به واسطه آن ها روایت می کند مانند:«عدّه من اصحابنا عن احمد بن محمّد بن عیسی عن ابن أبی عمیر عن جعفر بن عثمان عن سماعه عن أبی بصیر و وهیب بن حفص عن أبی بصیر، عن أبی عبدالله (علیه السّلام) قال انّ لله علمین: علم مکنون، علم مخزون لا یعمله الاّ هو، من ذلک یکون البداء و علم علّمه ملائکته و رسله و انبیاءه فنحن نعلمه».
عده کلینی
کلینی به واسطه عدّه خود از سه نفر به نام های «احمد بن محمّد بن عیسی» و «احمد بن محمّد بن خالد برقی» و «سهل بن زیاد» روایت نقل می کند که عدّه کلینی در نقل از «احمد بن محمّد بن عیسی»، مشایخی به نام «محمد بن یحیی العطار و علی بن موسی و داود بن کوره و احمد بن ادریس و علی بن ابراهیم قمی» است و عدّه کلینی در نقل از «احمد بن محمّد بن خالد»، مشایخی به نام «علی بن ابراهیم و علی بن محمّد بن عبدالله بن أذینه و احمد بن محمّد بن أمیّه و علی بن حسن» است و عدّه کلینی در نقل از «سهل بن زیاد»، مشایخی به نام «علی بن محمد بن علان و محمّد بن أبی عبدالله و محمّد بن حسن و محمد بن عقیل کلینی» می باشد. گرچه کلینی در مواردی به واسطه عدّه خود از غیر آن سه نفر نیز نقل روایت می کند. عباراتی دیگر مانند: «ثلاثه و أربعه و خمسه» هم گاهی به جای راویان خاصی به کار می رود که دلالت بر افراد خاصی دارد، مانند گفتار فیض کاشانی که می گوید:«و کثیراً ما یتکرّر فی اوائل اسانیدهما (حمّاد و حلبی) هؤلاء الخمسه هکذا: «علی بن ابراهیم عن أبیه و محمّد بن اسماعیل عن الفضل بن شاذان، جمیعاً عن ابن ابی عمیر و أنا اکتفی عن تعدادهم بالخمسه».
عناوین مرتبط
اصطلاحات حدیثی؛ اصطلاحات رایج محدثان؛ اصطلاحات برون حدیثی؛ اصطلاحات درون حدیثی.
[ویکی فقه] عده (فقه). عده در اصطلاح فقها، عبارت از تربص (حـالت انتظار) شـرعـی اسـت کـه زن بـعـد از طلاق و زوال نکاح و یـا وفـات لازم اسـت مـدتـی درنـگ کـرده، سـپـس شـوهـر دیـگـر اختیار کند. انواع عده، عبارت است از: ۱. عده طلاق؛ ۲. عده وفات؛ ۳. عده مفقود الاثر؛ ۴. عده آمیزش اشتباهی. که زن برای هر کدام از انواع یادشده، باید زمانی را در حالت انتظار سپری نماید.اما علت واقعی عده، مانند بسیاری از اسرار نهفته در امور عالم، بر ما مخفی است و آن چه گفته می شود ـ از قبیل انعقاد نطفه، حریم زوجیت، حفظ شخصیت زن، احترام به عواطف وابستگان مرد و... ـ از حکمت های آن به شمار می آید؛ ازاین رو اگر مرد سال ها نیز جدا از زن خود زندگی کند، یا در مسافرت باشد، باز باید زن عده نگه دارد.
عده به کسر عین و فتح دال مشدد، از ریشه عدد گرفته شده و به معنای گروه، شمردن، مدت سوک زن به مرگ شوهر و ایام حیض یا طهر زن است.
معنای اصطلاحی عده
عده در اصطلاح فقها، عبارت از تربص (حـالت انتظار) شـرعـی اسـت کـه زن بـعـد از طلاق و زوال نکاح یـا وفـات لازم اسـت مـدتـی درنـگ کـرده، سـپـس شـوهـر دیـگـر اختیار کند.
اسباب عده
امـوری کـه مـوجـب عده می شوند، عبارت ند از: وفات، اقسام مختلف طلاق، فسخ عقد به واسطه عـیـب ها، انفساخ به مثل ارتداد یا اسلام و یا شیر دادن، آمیزش اشتباهی و تمام شدن مدت یا بخشش آن در ازدواج موقت. در همه این ها غیر از اولی شرط است که آمیزش کرده باشد.
انواع عده
...

معنی کلمه عده در ویکی واژه

عدة
نک عُدَّت.
عدة
شمار، شماره.
روزهای حیض زن.
مدت زمانی پس از طلاق یا فوت شوهر که زن نباید شوهر کند.

جملاتی از کاربرد کلمه عده

خال که از قاعده افزون فتد بر رخ معشوق نه موزون فتد
وصل نخواهم که هجر قاعدهٔ اوست خوردن می محنت خمار نیرزد
امید وعدهٔ دیدار می‌دهد ایام خوش است وعده او گر دهد زمانه مجال
معده معد کرده پی نان و آب کی شود از قوت روان بهره یاب
یا فتنه نباید شد تا کس نشود فتنه ورنه چو شدی جانا این قاعده نا کردن
عهدها کرد فلک با تو بهر وعده که داد واندر آنست که آن وعده بانجاز رسد
با خود آورده ام این قاعده از بدوِ الست هر چه هم ره نشد این جا نتوانم بربست
به معده لقمه ای داد او نه در خور نیفتادش قبول آن لقمه رد کرد
در پی‌ اش القصه در آن مرغزار رفت بر این قاعده روزی سه چار
از فریب و وعده های او شدم راضی به مرگ شب همه شب دست و تیغ قاتلم آمد به یاد