عدلیه
معنی کلمه عدلیه در لغت نامه دهخدا

عدلیه

معنی کلمه عدلیه در لغت نامه دهخدا

عدلیه.[ ع َ لی ی َ ] ( اِخ ) معتزله. فرقه معتزله. «معتزله خود را عدلیه نامند، زیرا گویند چون خداوند حکیم است و از حکیم جز خیر و صلاح نیاید و به حکم عقل رعایت مصالح عباد بر او واجب است ، قبیح است بر او که بنده را مجبور کند بر عملی قبیح یا حَسَن ، پس او را بدان عمل عقوبت نماید یا ثواب دهد، و این اصل را عدل نامند. بر خلاف اشعریه که گویند از روی عقل بر خداوند چیزی واجب نیست ، نه صلاح و نه اصلح ، و خدا فعال مایشاء است ، اگر همه بندگان خود را به بهشت برد یا خود همه را به دوزخ فرستد، حیف و جوری نکرده است ». ( قزوینی تعلیقات چهارمقاله چ معین ص 52 ) ( فرهنگ فارسی معین ).
عدلیه. [ ع َ لی ی َ ] ( اِ ) نام پول است و آن بر دو قسم است : قدیم و جدید، و هر دو نام پول مصری است که از طلا و ارزش آن بر حسب زمان و مکان مختلف بوده است مثلاً عدلیه جدیده در سال 1256 هَ. ق. شانزده قروش بوده است. عدلیه را مردم عراق عادلی گفته اند ( عادلی صائغ و عادلی مکرر ). ( از نقودالعربیة ص 179 ).
عدلیه. [ ع َ لی ی َ ] ( اِخ ) ( وزارت... ) وزارت دادگستری. یکی از چند وزارتخانه کشور ایران. عدلیه نخستین بار در سال 1275 هَ. ق ، به امر ناصرالدین شاه تأسیس گردید. طرز کار عدلیه چنین بود که شکایات و دعاوی حقوقی را به حکام شرع ارجاع میکردند و حاکم شرع یعنی روحانی و مجتهد درباره شکایات حکم میداد این احکام ضمانت اجرائی نداشت. دعاوی غیرحقوقی در ادارات دولتی حل و فصل می شد، در شهرستانها نیز امور شرعی را علما و امور جزائی و انتظامی را حکومت ها حل و فصل میکردند. در سال 1324 هَ. ق. بر طبق قانون اساسی کشور قوه قضائیه مرجع جداگانه ای پیدا کرد. در سالهای 1324 و 1325 هَ. ق. در وزارت عدلیه محاکمی بنام محکمه ٔجزا، محکمه تجارت و محاکم دیگر تشکیل شد ولی بعداًبه محاکم صلحیه ، ابتدائی ، استیناف و تمیز تغییر یافت. محکمه جزا در سال 1325 هَ. ق. تشکیل شد و در سال 1328 مشیرالدوله قانون تشکیلات عدلیه را به مجلس آورد و پس از مذاکرات و مخالفتهای شدید به تصویب رسید.در سال 1305 هَ. ق. در سلطنت رضاشاه پس از لغو کاپیتولاسیون سازمان موجود عدلیه منحل گردید و اجازه تشکیل مجدد وزارت عدلیه داده شد و مرحوم داور عدلیه رابر اساس نوینی بنیاد نهاد. فرهنگستان نام عدلیه را به دادگستری تبدیل کرد. سازمان قضائی وزارت دادگستری در حال حاضر بموجب قوانین مصوب تیر ماه 1307 و 1315و لایحه قانونی اسفند 1333 و قوانین اصلاحی 1335 تشکیلات عدلیه مشتمل است بر دادگاه های عمومی و دادگاه های اختصاصی و دیوان عالی کشور. دادگاههای عمومی از لحاظ ترتیب و ترتب در صلاحیت و اهمیت عبارتند از: دادگاههای استان ، دادگاههای شهرستان ، دادگاههای بخش. ( در سرتاسر کشور 66 شعبه دادگاه استان و 169 شعبه دادگاه شهرستان و 192 شعبه دادگاه بخش دائر بوده است ).

معنی کلمه عدلیه در فرهنگ معین

(عَ یِّ ) [ ع . عدلیة ] (اِ. ) ادارة دادگستری .

معنی کلمه عدلیه در فرهنگ عمید

= دادگستری

معنی کلمه عدلیه در فرهنگ فارسی

دادگستری
۱ - ( صفت ) مونث عدلی . ۲ - وزارت یا اداره دادگستری .
نام پول است و آن بر دو قسم است قدیم و جدید و هر دو نام پول مصری است که از طلا و ارزش آن برحسب زمان و مکان مختلف بوده است

معنی کلمه عدلیه در دانشنامه عمومی

عدلیه (بحرین). العدلیة یک منطقهٔ مسکونی در بحرین است که در استان عاصمه ( بحرین ) واقع شده است.

معنی کلمه عدلیه در دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] عَدلیه، یا اصحاب عدل اصطلاحی کلامی برای اشاره به شیعه و معتزله است. سبب این نام گذاری، اعتقاد شیعه و معتزله به عدل خداوند بوده، بر خلاف اشاعره که صفت عدل را باعث محدود کردن خداوند می دانند. عدل یکی از اصول پنج گانه مذهب شیعه و معتزله است. عدلیه، قرآن، سنت، اجماع و عقل را از ادله شرعیه می دانند. اما غیر عدلیه این دیدگاه را قبول ندارد و در احکام تعبدی هستند. درباره غیرعدلیه نقل می کنند، آن ها قرآن را ترجمه و تفسیر ناپذیر می دانستند. مرتضی مطهری می گوید، هیچ فرقه­ ای از فِرَق اسلامی منکر عدل به عنوان یک صفت از صفات الهی نیست و اشاعره عدل را به گونه­ ای تفسیر می­ کنند که از نظر معتزله مساوی با انکار عدل است.
عدلیه، اصطلاحی کلامی که به شیعه و معتزله گفته می شود. نام هایی مانند اهل توحید و عدل نیز درباره آن ها استفاده شده است، چراکه شیعه و معتزله برخلاف اهل سنت و مجبره قائل به عدل خداوند بودند و به همین دلیل آنها را عدلیه نامیدند. عدل یکی از اصول پنج گانه شیعه و معتزله است. نقل می کنند، اشعری ها به عنوان شایع ترین مذهب از میان مذاهب مجبره، چنین قولی را قبول ندارند.
گفته اند، به واسطه نفی و اثبات مسئله عدل، متکلمان، به دو دسته عدلیه و غیر عدلیه تقسیم شدند.

معنی کلمه عدلیه در ویکی واژه

عدلیة
ادارة دادگست

جملاتی از کاربرد کلمه عدلیه

از ۱۳۰۵ کسروی بازرس عدلیه شد ولی تنها در جایگاه داور یک بار به قم رفت زیرا که در این زمان علی اکبر داور وزیر عدلیه شد و عدلیه پیشین را برچید. پس کسروی باز زمانی بی‌کار شد و در این زمان باز به خواندن و پژوهش پرداخت و این بار پیشینه شیر و خورشید را پژوهید.
کس نتواند درون عدلیه دزدی تا نرسد بر وی از وزیر اشارت
طاق و رواق عدلیه را برکند ستون آنکو فراشت سقف سما را بلاعَمَد
منصور که در عدلیه قادر شده است دیر آمده زود از مصادر شده است
با حربه برنده قانون امروز از عدلیه قطع دست ناپاک کند
اگر عدلیه حکم تخلیت اول کند اجرا من بی‌خانمان آخر خدای عادلی دارم
عدلیه که داد باید از داد کند از چیست که جای داد بیداد کند
با کنار رفتن کابینه قوام‌السلطنه در زمستان، حکیم‌الملک برای نخستین بار به وزارت امورخارجه رسید. مشیرالدوله او را در دوم بهمن ۱۳۰۰ همراه با کابینه‌اش به مجلس معرفی کرد اما دوران وزارت خارجه اش کمتر از چهار ماه طول کشید و در اردیبهشت ۱۳۰۱ با استعفای دولت مشیرالدوله پایان یافت. سال بعد که مشیرالدوله بار دیگر نخست‌وزیر شد حکیم‌الملک را در ۲۶ خرداد ۱۳۰۲ همراه با کابینه اش به عنوان وزیر عدلیه معرفی کرد.
وزیر عدلیه‌ها، بر فراز دار روند رئیس نظمیه‌ها، سوی آن دیار روند
بود حاجی معین محتاط و معقول امین الضرب در عدلیه مشغول
عدلیه بود به اسم و ظلمیه به رسم بر عکس نهند نام زنگی کافور
امامقلی میرزا به سال ۱۲۶۸ هجری قمری و در زمان سلطنت ناصرالدین‌شاه به عنوان حاکم کرمانشاهان منصوب شد و یک سال بعد، در سال ۱۲۶۹ قمری به لقب عمادالدوله ملقب گردید. وی از آن پس به‌طور تقریباً مداوم (و جز مدتی که همراه شاه به فرنگستان سفر کرد و مدتی که وزیر عدلیه شد)، به مدت قریب به بیست و چهار سال حکومت کرمانشاه و برخی دیگر از نواحی غربی ایران را به‌عهده داشت.
هرکه در مالیه شد مالیه اش تاراج رفت هرکه در عدلیه آمد خورد داغ باطله