عجین

معنی کلمه عجین در لغت نامه دهخدا

عجین. [ ع َ ] ( ع مص ) سرشتن و خمیرکردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). آمیختن :
آبش همه از کوثر و از چشمه حیوان
خاکش همه از عنبر و کافور عجین است.منوچهری.جان تو بر عالم علوی رسد
چون کنی مر علم را با جان عجین.ناصرخسرو.|| بر عجان کسی زدن. ( منتهی الارب ). || دست زدن شتر ماده بر زمین در رفتن. || تکیه بر زمین نمودن برای برخاستن از جهت پیری و ضعف. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ( اِ ) خمیر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || ( ص ) سرشته. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). || مخنث. ( منتهی الارب ). ج ، عُجُن. || نرم و سست از مرد و زن. || گول. || گروه بسیار. ( آنندراج ).

معنی کلمه عجین در فرهنگ معین

(عَ ) [ ع . ] ۱ - (ص . ) سرشته شده . ۲ - (اِ. ) خمیر.

معنی کلمه عجین در فرهنگ عمید

خمیر، سرشته، سرشته شده.

معنی کلمه عجین در فرهنگ فارسی

خمیر، سرشته، سرشته شده
۱ - سرشته شده . ۲ - خمیر .

معنی کلمه عجین در ویکی واژه

سرشته شده.
خمیر.

جملاتی از کاربرد کلمه عجین

ورچه ز تیغ مبارزان سپاهت سنگ به خون مبارزانش عجین است
اگر چه در دوران سه پادشاه آخر سلسلهٔ قاجار (مظفرالدین‌شاه، محمدعلی‌شاه و احمدشاه) تا انقراض این سلسله (۱۳ ربیع الثانی ۱۳۴۴ ق / ۹ آبان ماه ۱۳۰۴ ش) ارگ سلطنتی از لحاظ معماری تغییرات خاصی به خود ندید، ولی تاریخ آن با وقایع سیاسی فوق‌العاده مؤثری مانند انقلاب مشروطه و تبعات ناشی از آن توأم و عجین گردید که بخشی جدایی‌ناپذیر از حافظهٔ تاریخی ملت ایران را تشکیل می‌دهد.
ز استخوانِ نیاکانِ پاکِ ما این خاک عجین شده است و مقدس‌تر از همه چیز است
سفر به ماه، یکی از شاهکارهای ژول ورن است چرا که او قبل از این که بشر موفق به سفر به ماه شود، این کتاب را نوشته‌است. از آن زمان که انسان ماه را به عنوان کره‌ای دیگر شناخت، آرزوی پرواز خود را با آرزوی دستیابی به تنها قمر زمین عجین ساخت اما سال‌های بسیاری نیاز بود. حتی از زمانی که ژول ورن در داستان خود انسان را به ماه رساند نیز مدت‌ها گذشت تا بالاخره این رؤیای انسان به حقیقت پیوست.
در موالید عالم از جودش مایها کرد آفتاب عجین
عاقبت مرگت کند ناگه هلاک عاقبت دهرت عجین سازد به خاک
جان تو بر عالم علوی رسد چون کنی مر علم را باجان عجین
قد موزونت بود سروی که بارش آفتاب لعل جان بخشت عقیقی هست با شکر عجین
روز ازل محبتت با گل من عجین شده مهر تو بسته بر دلم، نقش چو سکه بر زرا
ملک به تربت ما سجده گر برد نه عجب که عشق دوست عجین گشته است درگل ما
ابومسلم به لیگ تخت جمشید راه یافت و همواره در زمره بهترین تیمهای لیگ کشور بود. رنگ پیراهن این تیم از همان ابتدا با اقتباس از حرکت سیاه‌جامگان (مشکی) انتخاب شد تا یاران سردار بزرگ همیشه در اذهان باقی بمانند. به این رنگ قرمز افزوده شد تا لکه‌های خون سربازان که بر تنشان با تعصب عجین بود نمادی اصولی بگیرد. این تشکل خیلی سریع از محبوبیت خاص و عام برخوردار شد. هر روز به تعداد تماشاگران و هواداران ابومسلم افزوده می‌شد به‌طوری‌که بعد از گذشت نیم قرن، میلیون‌ها طرفدار در استان‌های خراسان پیدا کرد.
به غیر رنج و غم روزگار، بهره نبودش مگر عجین شده با آب رنج و غم، گل زینب
ماسلاچ و لیتر به اشتیاق از حوزه فرسودگی شغلی پرداختند و آن را از جنبه انرژی بالا، عجین شدن و کفایت، نقطه مقابل فرسودگی شغلی توصیف کردند که با استفاده از پرسشنامه فرسودگی ماسلاچ، قابل اندازه‌گیری است[۴].
تاثیر خون توست که با خاک شد عجین زان روست خاک قبر تو هر درد را شفاست