عجر

معنی کلمه عجر در لغت نامه دهخدا

عجر. [ ع َ ] ( ع مص ) گردن تافتن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ). || درگذشتن از بیم و مانند آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). به شتاب درگذشتن از بیم و مانند آن. ( اقرب الموارد ). || دنب برداشتن اسب در دویدن و به شتاب رفتن. || به شمشیر آهنگ کردن بر کسی. || برجستن خر. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || بازداشتن قاضی کسی را از کاری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). حجر کردن قاضی کسی را. ( اقرب الموارد ). || ستیهیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ستیهیدن بر کسی در گرفتن مال وی ، وبدین معنی جز مجهول استعمال نشود. ( منتهی الارب ). || سر باز گردانیدن ستور به سوی دیگر بعد ازبرنشستن. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
عجر. [ ع َ ج ِ / ع َ ج ُ ] ( ع ص ، اِ ) بند ساق و ذراع استوار و درشت. ( منتهی الارب ). وظیف عجر؛ سخت و محکم. ( اقرب الموارد ).
عجر. [ ع ُ ج َ ] ( ع اِ ) ج ِ عُجرة. ( منتهی الارب ). رجوع به عجرة شود.
عجر. [ ع َ ج َ ] ( ع مص )درشت گردیدن و پرگوشت گشتن. || بزرگ شکم شدن. ( منتهی الارب ). || درشت و فربه گردیدن اسب. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِمص ) مغندگی و بیرون آمدگی هر چیزی. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه عجر در فرهنگ معین

(عُ جَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - عیب . ۲ - حزن ، اندوه .

معنی کلمه عجر در فرهنگ فارسی

درشت پر گوشت و بزرگ شکم شدن

معنی کلمه عجر در ویکی واژه

عیب.
حزن، اندوه.

جملاتی از کاربرد کلمه عجر

مبارز چون ببیند حملۀ او بدان ساعت دهد مغفر بمعجر
اندرین حال عجر و پیری خود شرمسارم ز سهل گیری خود
سر ز سیاه معجرم مهر نهفته در غسق زرد رخم زگرد و خون ماه گرفته در شفق
شمر نگذاشت پس از قتل تو معجر به سرم ای شه خون جگرم
هر بامداد باد برآید نرم وز روی گل به لطف کشد معجر
زعصمتت نکشیده شمال کوشه برقع زعفتت نگرفته خیال دامن معجر
کفیده حنجر بلبل دریده معجر گل گسسته طرهٔ سنبل شکسته پشت چنار
سبک معجر از سرش بیرون فگند به ناخن درآورد مشکین کمند
بر روی یکی از کتیبه‌های کونتیلت عجرود حک شده‌است: مبارک یهوه و اشیره‌اش (که به یهوه و همسرش اشیره نیز ترجمه شده‌است). این تقدیم ساده که به زبان عبری به وضوح توسط یک اسرائیلی نوشته شده‌است، مستلزم تلاشی خام برای تعریف و تمجید از یهوه با پیوند دادن او با الهه محبوب اشره است؛ یعنی پرستنده‌ای که آن را برای خدای عبری ترک کرده بود، برخلاف میل کاهنان اورشلیم، تلاش می‌کرد تا همسر ال خدای اصلی کنعانی را غصب کند و او را به خدای خود یهوه بسپارد - که نشان می‌دهد که تکامل توحید در اسرائیل هر چیزی جز یک مسیر ساده یا سرراست را دنبال کرده‌است.
بتا بر طرف معجر کن نقابت مهل بی‌پرده مانند آفتابت
بقعه اصلی دارای ایوان ستون دار سنگی است. ساختمان بقعه دارای پلان چند ضلعی و گنبد آجری است. ساختمان اصلی امامزادگان از خشت و آجر ساخته شده است و در داخل مقبره ضریحی فلزی قرار دارد که در داخل ضریح دو قبر متصل به یکدیگر وجود دارد که تاریخ ۱۲۸۶ ه. ق بر روی معجر چوبی آن حک گردیده است.
در ضلع دیگر معجر اشاعری حاکی از آن است که به دستور شاه عباس اول معجر تهیه شده و تاریخ تهیه آن هم که در سنه ۱۰۰۷ می‌باشد چنین سروده شده.
معجراز سر، پرده از رخ، وامکن آفتاب و ماه را رسوا مکن