عثرات

معنی کلمه عثرات در لغت نامه دهخدا

عثرات. [ ع َ ث َ ] ( ع اِ ) ج ِ عثرة. لغزش. ( از غیاث اللغات ). || خطا و سهو. ( ناظم الاطباء ) : تا در حضرت پادشاه عثرات ایشان را شفیع شد. ( جهانگشای جوینی ). سلطان عفو و اغضا کرد و از عثرات او تجاوز و اغماض واجب داشت. ( جهانگشای جوینی ). رجوع به عثرت و عثرة شود.

معنی کلمه عثرات در فرهنگ معین

(عَ ثَ ) [ ع . ] (اِمص . ) ج . عثرت .

معنی کلمه عثرات در فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع عثرت ۱ - لغزشها بسر در افتادگی ها . ۲ - خطاها سهوها .
جمع عثره خطا و سهو

معنی کلمه عثرات در ویکی واژه

عثرت.

جملاتی از کاربرد کلمه عثرات

برد و بر خود حلال میداند عثراتم هنوز می‌خواند
تو عفو کن عثرات من ای خدای کریم که گرچه پر گنهم قط ماعبدت سواک
تو ببایست کنی کسر دلم را جبران کر کریمم من و تو جابر عثرات کرام
ربیع بن سلیمان گوید، «شافعی را به خواب دیدم. گفتم: خدای تعالی با تو چه کرد؟ گفت: مرا بر کرسی نشاند از زر و مروارید تر بر من همی افشاند». و شافعی گوید، «مرا کاری سخت پیش آمد. در آن درماندم. به خواب دیدم یکی بیامد و گفت: یا محمد بن ادریس بگوی: «اللهم لا املک لنفسی نععا و لا ضرا و لا موتا و لا حیوه و لا نشورا و لا استطیع ان آخذ الا ما اعطیتنی و لا اتقی الا ما وقتنی، اللهم وفقنی لما تحب و ترضی من القول و العمل فی عافیه»، چون برخاستم این دعا بکردم وقت چاشتگاه آن کار بر من منسهل شد، باید که این دعا فراموش نکنی، و یکی گوید، «عتبه الغلام را به خواب دیدم. گفتم که خدای تعالی با تو چه کرد؟ گفت: مرا بیامرزید بدان دعا که بر دیوار خانه تو نبشته است»، چون بیدار شدم نگاه کردم به خط عتبه الغلام دیدم بر دیوار نبشته: یا هادی المضلین و یا راحم المذنبین و یا مقیل عثرات الغاثرین، ارحم عبدک ذاالخطر العظیم، و المسلمین کلهم اجمعین و اجعلنا مع الاحیاء المرزقین، الذین انعمت علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین. آمین یا رب العالمین.
قال ابن عباس عثر یوسف ثلث عثرات حین هم بها فسجن و حین قال اذکرنی عند ربّک فلبث فی السجن بضع سنین و انساه الشیطان ذکر ربّه و حین قال لهم انّکم لسارقون فقالوا ان یسرق فقد سرق اخ له من قبل.
عثرات من غمگین از بر همه چون آب روان می دارد
به فعل چون عثرات زمانه نامضبوط به طبع چون حرکات سپهر ناموزون
و گفت: شرک دیدن تقصیر است وعثرات نفس و ملامت کردن نفس را.
در جمله باید که اندازه اخلاص و مناصحت و هنر و کفایت آن کس که در معرض تهمتی افتاد نیکو بشناسد، اگر در مصالح بدو استعانتی تواند کرد و از رای و امانت او دفع مهمی تواند کرد و در تازه گردانیدن اعتماد بر وی مبادرت نماید و آن را از ریب و عیب خالی پندارد. و قوت دل او از وجه استمالت و تالف بقرار معهود باز رساند و این حدیث را امام سازد که اقیلوا ذوی الهیئات عثراتهم. چه ضبط ممالک بی وزرا و معینان در امکان نیاید و انتفاع از بندگان آنگاه میسر گردد که ذات ایشان به خِرَد و عفاف و هنر و صلاح آراسته باشد و ضمیر به حق گزاری و نصیحت و هواخواهی و مودت پیراسته.
بنام او که عالی ذات است و صافی صفات، مقدّس و منزّه از بنین و بنات، کاشف الظّلمات، ساتر السیّئات، مجیب الدّعوات، مقیل العثرات، خالق الارض و السّماوات، رازق الوحوش و الحشرات: