عتل

معنی کلمه عتل در لغت نامه دهخدا

عتل. [ ع َ ت َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ عَتلة. || ( مص ) شتافتن به سوی بدی. ( اقرب الموارد ).
عتل. [ ع َ ت ِ ] ( ع ص ) مرد شتابنده به بدی. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
عتل. [ ع َ ] ( ع مص ) برداشتن و سخت کشیدن چیزی را. ( از منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || ناقه را کشیدن. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( تاج العروس ) ( تاج المصادر ).
عتل. [ ع ُ ت ُل ل ] ( ع ص ) بسیارخوار سرکش. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). الاکول المنوع. ( اقرب الموارد ). پرخور. || درشت خوی سخت گوی سخت آزار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ترجمان علامه ) : عُتل بعد ذلک زنیم. ( قرآن 13/68 ). || نیزه درشت و سطبر. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). || سخت هر چیزی. ( اقرب الموارد ).

معنی کلمه عتل در فرهنگ معین

(عُ تُ ) [ ع . ] (ص . )درشت گوی سخت آواز.

معنی کلمه عتل در فرهنگ عمید

سرکش، تندخو، آزاردهنده.

معنی کلمه عتل در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی عُتُلٍّ: سخن خشن و درشت (در عبارت "عُتُلٍّ بَعْدَ ذَ ٰلِکَ زَنِیمٍ "منظور شخص بد دهن وخشن است)
معنی أَتْلُ: تا تلاوت کنم (چون جواب شرط برای جمله قبلی بوده جزم گرفته و واوش حذف شده)
معنی ﭐعْتِلُوهُ: به خشم اورا بکِشید-به زور اورا بکِشید(از مصدر عتل است ، که به معنای کشیدن به عنف و به زور است )
ریشه کلمه:
عتل (۲ بار)
«عُتُلّ» از مادّه «عَتْل» به طوری که «راغب» در «مفردات» می گوید: به کسی می گویند که بسیار غذا می خورد، و همه چیز را به سوی خود می کشد، و دیگران را از آن باز می دارد.
بعضی دیگر، «عُتُلّ» را به معنای انسان بدخوی کینه توز خشن، یا انسان بی حیای بد خلق تفسیر کرده اند.
کشیدن با قهر. . بگیرید او را و بکشیدش به وسط آتش. راغب گوید: عتل گرفتن از هر طرف شی‏ء و کشیدن به قهر است در اقرب آمده: «عَتَلَهُ عَتْلاً: اَخَذَ بِمَجامِعِهِ وِ جَرَّهُ عنیفاً وَ جَذَبَهُ» ولی باید آن در آیه فقط به معنی کشیدن باشد که «خُذُوه» از قید اخذ بی‏نیاز می‏کند. این آیه قریب المضمون است با آیه . که دّع به معنی دفع و انداختن به عنف است. *. عتلّ به ضم عین و تاء و تشدید لام به معنی بد رفتار و خشن است در مجمع فرموده: آن به معنی بدخلق و خشن و اصل آن به معنی دفع است. در نهایه گفته «الشدید الجافی والفّظ الغلیظ» جوهری گفته: «العتّل: الغلیظ الجافی» بدخلقی با معنای اصلی که کشیدن و دفع است می‏سازد که بدخلق شخص را با زبان بد از خود می‏راند بعضی‏ها مثل راغب آنرا اکول منوع گفته‏اند ولی ظاهراً آن با آیه مناسب نیست چنان که ملاحظه آیات قبل روشن می‏کند. معنی آیه چنین است: با همه آنها بدرفتار و شریر است «زنیم» چنانکه در «زنم» گفته‏ایم ظاهراً به معنی شریر و لئیم است. عتله عمود آهنینی که با آن دیوارها را می‏کوبند و به قولی آهن بزرگی که سنگ و درخت را با آن می‏کنند (نهایه).

معنی کلمه عتل در ویکی واژه

درشت گوی سخت آواز.

جملاتی از کاربرد کلمه عتل

اصغر قندچی پس از ۹۱ سال زندگی و تلاش برای اعتلای صنعت کشور، در تاریخ ۷ مرداد ۱۳۹۸ چشم از جهان فروبست.
ای لفیف جان تو معتل آفتهای طبع عشق ما هر ناقصی را کی کند مقرون خویش
تنها علی (ع) امیر بود بهر مؤمنین آنکسکه یافت این شرف و اعتلا یکیست
دانش آموختگان این رشته جایگاه خود را در عرصه‌های مختلف جراحی مشخص و تثبیت خواهند نمود و نه تنها به عنوان یک کارشناس مسایل عمومی اتاق عمل بلکه به صورت اختصاصی نیز قادر به ارائه خدمات اثر بخشی و مقرون به صرفه در جهت اعتلای سطح سلامت جامعه و بهبود کیفیت اعمال جراحی خواهند بود و در سطح کشور و بین‌المللی مطرح خواهند شد.
منتقدان گفته‌اند که دوستدار با گرایش به خودبنیادی فرهنگی، فرهنگ را ذاتی ثابت و استوار می‌پندارد که خصلت فراتاریخی دارد؛ یعنی در طول زمان، و از ازل تا ابد پایدار است و تغییری نمی‌کند. با چیرگی یک دین که همواره با باورهای جادویی و آیین‌های غیرعقلانی همراه است هسته یا ذات فرهنگ آسیب کمی می‌بیند تا آنجا که جامعه کاملاً فلج می‌شود و توان تفکر را موقت یا برای همیشه از دست می‌دهد. دوستدار به پیروی از اندیشوران فلسفه فرهنگ، دین را نه به عنوان یک تجربه نفسانی و دارای نقش اعتلایی، جدا و مستقل از شناخت علمی می‌داند بلکه در تقابل کامل با اندیشه علمی قرار داد به گونه‌ای که آنرا به تابعی از کشمکش‌های فکری و ایدئولوژیک فرو می‌کاهد.
از آن پس کز دم سیف مجرد ز حرف عله سالم کرد معتل
در اعتلای تو تا آفتاب این فرقست که هست در تو کمال و در آفتاب زوال
هیچ می دانید ای قوم عتل که چه کردستید با ختم رسل
سیاوش شهریور، مدیرکل امور اجتماعی و فرهنگی استانداری تهران در اواسط تابستان سال ۱۳۹۳ از طرح «اعتلای خانواده پایدار» در دستور کار دولت برای مقابله با ازدواج سفید خبر داده بود.
تو آن ما و من آن تو همچو دیده و روز چرا روی ز بر من به هر غلیظ و عتل
و عن زید بن اسلم قال: قال رسول اللَّه (ص) «تبکی السّماء من رجل اصحّ اللَّه جسمه و ارحب جوفه و اعطاه من الدّنیا مقضما و کان للنّاس ظلوما، فذلک العتلّ الزّنیم.
الله‌وردی خان از مهاجرین اجباری گرجی بود که در زمان شاه تهماسب از گرجستان به ایران تبعید شد، به عنوان غلام وارد دربار صفوی شد و پس از مسلمان شدن، در زمان شاه عباس اول به آن مقام رسید و اقدامات فراوانی برای اعتلای فرهنگ و تمدن ایران انجام داد.
«دوشنبه، پخته‌ترین اثر نویسنده‌اش به‌شمار می‌رود. اثری که با تغییراتی در فرم نسبت به کارهای قبلی بارسقیان منتشر شده و به نظر می‌رسد بیشتر این تغییرات نیز در نهایت به اعتلای روایت کمک کرده‌اند. همان‌طور که از نام اثر می‌توان حدس زد، این کتاب یک روز از زندگی راوی‌اش در گوشه‌ای از تهران را روایت می‌کند. بر خلاف اثر قبلی نویسنده، این‌بار تمِ تنهایی کمتر در کار به چشم می‌خورد، اما دوشنبه سرشار از درگیری‌های روزمره‌ای است که با پیش رفتن ماجرا و بیشتر دیده شدن شخصیت‌ها، بیشتر و بیشتر نمایان می‌شوند. نوع روایت در «دوشنبه» تا حدودی می‌تواند یادآور فیلم «به همین سادگی» رضا میرکریمی هم باشد، با این تفاوت که این‌جا کشمکش‌ها، به همان سادگی‌ها هم نیستند!»
مبادی تعیین انبیا را خود اسماء و صفاتست اعتلا را
همزمان با پیشرفت صنایع در ایران، صنعت ایران به مدد دانشمندان و متفکران بزرگ ایرانی، توانست در زمینه‌های مختلف از قبیل دریانوردی، کشتی سازی، نقشه‌کشی، کیمیاگری و … به پیشرفت‌های بسیار بزرگی دست یابد و خود این امر باعث اعتلای صنعت ایران در زمان خودش و حال گردد.
الله وردی خان اقدامات نظامی و فرهنگی و عمرانی فراوانی جهت اعتلای دولت صفوی انجام داد. بی شک می‌توان گفت خدماتی که این گرجی برای آواره کنندگانش انجام داد، هیچ امیر ایرانی در دورهٔ صفویه انجام نداده است. با رشادت وی لار، بحرین و گمبرون فتح شد. در لشکرکشی‌های شاه عباس علیه عثمانیان وی دست راست شاه صفوی بود و اگر امروز حکمت متعالیه و فلسفهٔ ملاصدرا مایهٔ فخر شیعیان است، از قبل فرهنگ دوستی وی می‌باشد. پل زیبای سی و سه پل در اصفهان که «شاهکار هنر معماری و بسی با شکوه» و «یکی از بهترین آثار معماری کشور» می‌باشد، به دستور و هزینهٔ وی ساخته شد. خاندان اوندیلادزه قدر آزاداندیشی و گوهر آزادی را به خوبی درک می‌کردند.
از من بکن به خاک درش عرض سجدهای گردد اگر قبول، زهی عز و اعتلا
بحر اول چیست آن بحر العلی آری از کل است بر کل معتلی