عتبه

معنی کلمه عتبه در لغت نامه دهخدا

( عتبة ) عتبة. [ ع َ ت َ ب َ ] ( ع اِ ) آستانه در یا بالایین ازهر دو. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). || هر پله از نردبان. یک پایه نردبان. ( منتهی الارب ). || زن مرد. ( منتهی الارب ). زن. ( اقرب الموارد ). || ( ص ) ناخوش. ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). یقال ، حُمِل َ فلان علی عَتَبَة؛ أی امر کریه من البلاء. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || ( اِمص ) سختی. ( منتهی الارب ).
عتبة. [ ع ُ ب َ ] ( ع اِ ) خم رودبار. ( اقرب الموارد ).
عتبة. [ ع ُ ب َ] ( اِخ ) ابن ابی سفیان بن حرب بن امیةبن عبدشمس است که معاویه به سال 43 هَ. ق. وی را ولایت مصر داد سپس به اسکندریه شد و در آنجا برای خود خانه ای بساخت و به سال 44 هَ. ق. بدانجا درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).
عتبة. [ ع ُ ب َ ] ( اِخ ) ابن الحباب انصاری شاعری غزل سرای و از مردم مدینه و از شعرای عصر اموی است. وی نزدیک مدینه به قتل رسید. ( از الاعلام زرکلی ).
عتبة. [ ع ُ ب َ ] ( اِخ ) ابن ربیعةبن عبدشمس مکنی به ابوالولید. از بزرگان قریش در عصر جاهلی است. اسلام را دریافت و در جنگ بدر با مشرکان بود و چون سری بزرگ داشت خودی که برای او مناسب باشد یافت نشد و پارچه ای بر سر خود بست. وی در این جنگ به سال 2 هَ. ق. به قتل رسید. ( از الاعلام زرکلی ).
عتبة. [ ع ُ ب َ ] ( اِخ ) ابن غزوان بن جابربن وهیب الحارثی. بانی شهر بصره وصحابی و قدیم الاسلام است. وی به حبشه عزیمت کرد و درجنگ بدر و قادسیه حاضر بود. عمر او را ولایت بصره داد در آن وقت بصره را «الابلة» یا «أرض الهند» مینامیدند. عتبه طرح شهر را بیفکند سپس به میسان و ابزقباذبرفت و آنجا را بگشود. عمر او را به مدینه خواند و هنگام بازگشت به سال 17 هَ. ق. در راه بمرد. وی قامتی بلند و چهره ای زیبا داشت و از تیراندازان نامی بود و صحیحین از او چهار حدیث آورده است. ( از الاعلام زرکلی ) ( نزهة القلوب ص 37 ) ( عیون الاخبار ج 1 ص 217 ).

معنی کلمه عتبه در فرهنگ معین

(عَ تَ بِ ) [ ع . عتبة ] (اِ. ) آستانه ، آستانة در، درگاه .

معنی کلمه عتبه در فرهنگ عمید

۱. آستانۀ در، آستانه، درگاه.
۲. مقبرۀ هریک از امامان و بزرگان تشیع.

معنی کلمه عتبه در فرهنگ فارسی

آستانه، آستانه در، درگاه
( اسم ) ۱ - آستانه در چوب پایین در که پای بر آن نهند . ۲ - هر پله از نردبان ۳ - زن زوجه جمع عتبات .
ابن غزوان بن جابر بن وهیب الحارثی بانی شهر بصره و صحابی و قدیم الاسلام است وی به حبشه عزیمت کرد و در جنگ بدر و قادسیه حاضر بود عمر او را ولایت بصره داد در آن وقت بصره را الابله یا ارض الهند مینامیدند عتبه طرح شهر را بیفکند سپس به میسان و ابزقباذ برفت و آنجا را بگشود عمر او را بمدینه خواند و هنگام بازگشت بسال ۱۷ قمری در راه بمرد وی قامتی بلند و چهره ای زیبا داشت و از تیراندازان نامی بود در صحیحین از او چهار حدیث آورده است

معنی کلمه عتبه در ویکی واژه

عتبة
آستانه، آستانة در، درگاه.

جملاتی از کاربرد کلمه عتبه

- رقیه (۶۰۱–۶۲۴ م). او ابتدا با عتبه بن ابولهب و سپس با خلیفه سوم آینده عثمان بن عفان ازدواج کرد.
یکی زنی را آورد در سرای که بود ز صلب عتبه شومش نژاد و نام و نشان
در این خطبه علی بن ابی‌طالب از شایستگی هاشم بن عتبه برای فرمانداری مصر می‌گوید و بر این نکته اشاره دارد که اگر هاشم بن عتبه حکمران مصر شود، فرصتی برای عمرو عاص و لشکریانش باقی نمی‌مانَد.
نقل است که محمد سماک و ذوالنون به نزدیک رابعه بودند. عتبه درآمد و پیراهنی نوپوشید و می‌خرامید. محمد سماک گفت: این چه رفتن است؟
«وَ هُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمنِ» ای محمّد اگر عتبه و شیبه و ولید مغیره و بو جهل و بو لهب حرمت نام ما نمی‌دارند و تعظیم آن در دل خود راه نمی‌دهند، تو دل تنگ مکن و باین معنی غم مخور که مادر خزائن غیب خویش جوانمردانی داریم از امّت تو که پس از این روزگار ایشان را سر بدین عالم در دهیم و از خزائن غیب ایشان را بیرون آریم، مونس دل ایشان نام ما بود، غذای جان ایشان مهر ما بود.
حمله ۱۷۸۳ بحرین یا حمله به بحرین به دست بنی عتبه در سال ۱۷۸۳ به دست شیخ‌نشین الزباره رخ داد که با پیروزی زباره و پایان حکومت دودمان زندیان و ایران بر بحرین همراه بود.
عتبه و شیبه که او را چنان دیدند رحم ایشان بجنبید، غلامی داشتند نصرانی نام او عداس. گفتند یا عداس انگور پاره‌ای در آن طبق کن و پیش آن مرد بنه تا بخورد، عداس طبق انگور پیش رسول بنهاد، رسول دست فراز کرد گفت بسم اللَّه.
در ۱۱۶۰ یا ۶۱ شیخ احمد بن خلیفه از قبیلهٔ بنی‌عتبه که از نجد در مرکز عربستان به کویت مهاجرت کرده‌بود، به بحرین حمله کرد و با شکست سربازان ایرانی بر آن حاکم شد. از آن پس با حمایت همه‌جانبهٔ سیاسی و استعماری انگلیس، بحرین زیر سلطهٔ آل‌خلیفه درآمد.
قوله: أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ، الآیة. فرمان درگاه عزت است و خطاب حضرت الهیت بساکنان سرای آدمیت و خویشتن بینان عالم انسانیت که هنوز گاه آن نیامد که عمامه خواجگی از سر بنهند و جامه خویشتن بینی از تن برکشند و خود را بر عتبه عبودیت بنعت مذلت بیفکنند و حق ما را گردن نهند.
رسول خدا علی ص را و حمزه را و ابو عبیده را فرستاد. حمزه با عتبه در آویخت و علی با شیبه و بو عبیده با ولید همی آویخت، تا ضربتهای بسیار میان ایشان خطا شد.
سید جمال الدین احمد بن علی بن حسین حسنی حسینی (۷۴۷–۸۲۸ ه‍.ق) از مورخان و نسب شناسان شیعی است که به ابن عنبه شهره است. وی از سادات علوی است و از طریق پدر به حسن مجتبی و از طریق مادر به حسین بن علی متصل است. وی را به جهت قرار گرفتن عنبة اصغر در اعقابش، ابن عنبه خوانده‌اند. با این وجود برخی وی را به اشتباه ابن عتبه و ابن عقبه نیز خوانده‌اند. با وجود آنکه مذهب وی محل تردید قرار گرفته‌است، اما گروهی امامی بودنش را پذیرفته و تنها در زیدی یا غیر زیدی بودنش تردید کرده‌اند.
و عتبه گفت: شبی حوری را بخواب دیدم. گفت: یا عتبه! بر تو عاشقم.
اردبیل در زمان حمله اعراب مقرّ مرزبان آذربایجان بوده و حذیفه بن یمان، سردار عرب آن را در سال ۲۲ه‍.ق /۶۴۳. م، به صلح گشود. در این دوره، اردبیل مرکز آذربایجان بود و از میانه تا باجروان در کنار رود ارس و شهر شیز نزدیک مراغه جزو این ایالت محسوب می‌شد. پس از چندی حذیفه به دستور عمر بن خطّاب عزل شد و عتبه بن فرقد به جای او منصوب گشت. در زمان او، مردم اردبیل علیه اعراب شورش کردند. عتبه بن فرقد چون به اردبیل رسید با شورشیان جنگید و بر آن‌ها پیروز شد و غنایم بسیاری از آن‌ها گرفت.
نقل است که هرگز عتبه هیچ طعام و شراب خوش نخوردی. مادر وی گفت: با خویشتن رفق کن.
عتبه الغلام فرا عبدالواحد بین زید گفت، «فلان از دل خود حالتی صفت همی کند ه مرا آن نیست». گفت، «از آن که او نان تهی خورد و تو نان و خرما خوری». گفت، «اگر دست بدارم بدان درجه رسم؟ گفت، رسی، بدار». دست بداشت و بگریست. گفتند، «فلان برای خرما همی گریی؟» عبدالواحد گفت، «نفس وی خرما دوست دارد و صدق عزم او داند که هرگز بیش نخورد، از آن می گرید».