عبده

معنی کلمه عبده در لغت نامه دهخدا

( عبدة ) عبدة. [ ع َب َ دَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ عابد. || ( اِمص ) توانایی. ( منتهی الارب ). قوت. ( اقرب الموارد ). ناقة ذات عبدة؛ أی قوی شدیدة. ( اقرب الموارد ). || فربهی. ( منتهی الارب ). || بقاء. زندگانی. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || ( اِ ) سنگ خوش بوی. ( منتهی الارب ). صلاءة الطیب. ( اقرب الموارد ). || عار و ننگ. ( منتهی الارب ). اَنفه. ( اقرب الموارد ). || مغضوب علیه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || ( اِمص ) خشم و غضب. || نفرت. || جرب و گری شتران. || ستبری پارچه. || حرص و آز. || پشیمانی. || ملامت. ( ناظم الاطباء ).
عبدة. [ ع َ دَ ] ( اِخ ) ابن یزید ( الطبیب )بن عمروبن علی ، از تمیم. شاعری بزرگ است که عهد جاهلیت و اسلام را دریافت. وی مردی شجاع بودو با مثنی بن حارثه و نعمان و جز آن در مدائن و غیره در جنگ با ایرانیان شرکت کرد. وی صاحب مرثیه ای است که از جمله آن است : و ماکان قیس هلکه هلک واحد. او در حدود سال 25 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).

معنی کلمه عبده در فرهنگ معین

(عَ بَ دِ ) [ ع . عبدة ] (ص . ) جِ عابد، پرستندگان .

معنی کلمه عبده در فرهنگ عمید

= عابد

معنی کلمه عبده در فرهنگ فارسی

جمع عبدوجمع عابد
بنده او ( خدا ) توضیح بعضی گفته اند (( عبده ) ) مخفف انا عبده ( من بنده او ( خدایم ) . یا عبدالله الراجی . بنده امیدوار ااو ( خدا ) . نویسنده به هنگام معرفی خود در پایان مقالهیا کتاب این جمله رابکار برد. یا عبدالله نوشتن . اظهار بندگی کردن : شاهان بتو عبده نویسند روح القدست همین نویسد . ( خاقانی )

معنی کلمه عبده در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی عَبْدَهُ: بنده اش
معنی عَبْدِهِ: بنده اش
ریشه کلمه:
الله (۲۸۱۶ بار)اله (۲۹۶۳ بار)ل (۳۸۴۲ بار)وله (۲۸۱۶ بار)

معنی کلمه عبده در ویکی واژه

عبدة
جِ عابد؛ پرستندگان.

جملاتی از کاربرد کلمه عبده

نه عجب گر ز شعبده هوست چشمم از آرزو چهار کند
و گفت: چون بنده از خود فانی شود بحق باقی شود چنانکه پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم درین مقام از خود فانی به حق باقی گشت لاجرم بهیچ نامش نخواند الا بعبد فاوحی الی عبده ما اوحی.
باشگاه فوتبال پرسپولیس در سال ۱۳۴۲، به‌دست علی عبده تأسیس شد.
غنچه خود را با دهانش عبده گفت و فداه از خوشی آن دهان او پر از زر کرده اند
اطراف معابد رمه‌هایی از گوساله‌های ماده سه ساله که به آناهید اهداء شده بود می‌چریدند و بر پیشانی آن‌ها علامتی به شکل مشعل، داغ کرده بودند که به نشانه قربانی مقدس بوده‌است. صدها مرد و زن به عنوان خادمان معبد به معبدها هدیه می‌شدند که «اهداییان مقدس» یا «مقدس پرستان» نامیده می‌شده‌اند.
در سال ۱۸۵۰ (میلادی) یک مأمور فرانسوی به قصد میانبر هنگام سفر به این منطقه راه خود را از میان جنگل متراکم و گرمسیری کامبوج کوتاه کرد. او در کمال حیرت با ویرانه‌های یک شهر با شکوه روبرو شد؛ طولی نکشید که باستان شناسان برای جستجو و بازسازی این شهر که به شهر معبدها مشهور است از راه رسیدند. بیش از صد معبد در طول بیش از چهار قرن در این جنگل از بین رفته است.
زنده از «اوحی الی عبده » دل شب داشته از «ابیت عند ربی » نزل احیا ساخته
سید جمال‌الدین در سن ۱۸ سالگی در اکثر علوم رایج در آن زمان به مقام عالی رسید. بعد به هندوستان و حجاز و مکه سفرهایی کرد و سرانجام به افغانستان مراجعت نمود؛ و در آنجا شریک اسرار دوست محمد خان امیر افغانستان شد. در جنگ هرات نیز همراه او بود. سپس به مصر رفت و با دانشمندان آنجا همنشین شد. او در مصر به خاطر دانش و کمالاتش بسیار معروف شد و در جامع ازهر منطق و فلسفه درس می‌داد. شیخ محمد عبده و گروهی از فضلای مصر در کلاس او حضور داشتند.
آشتیانی در فصل ۱۳۴۸ همراه با اکثر بازیکنان پرسپولیس بر اساس قراردادی که مابین عبده (مالک باشگاه پرسپولیس) و خیامی (مالک باشگاه پیکان) منعقد شد به مدت یک سال به باشگاه پیکان نقل مکان کرد. در همان سال توسط رایکوف به تیم ملی راه یافت.
ما همه عبد فرنگ او عبده او نگنجد در جهان رنگ و بو
ای شغل تو در خرقه همه شعبده بازی زین تخم که کشتی چه کرامات برآمد
چو عشق چهره لیلی بدان همه ارزید چگونه باشد اسری بعبده لیلا
تاز «ما زاغ البصر» گیرد نصیب بر مقام «عبده» گردد رقیب
همچنین طبق اعتقاد برخی مسلمانان ابراهیم بن عبده دیدار و گفتگویی با آخرین امام شیعیان دوازده امامی محمد بن حسن المهدی داشته‌است.[نیازمند منبع]
به معراج آمده از حق خبرده که «سبحان الذی اسری بعبده»
ای نیش به دل زین فلک سفله نواز وی شیشهٔ عشرت شکن شعبده باز