معنی کلمه عبدالرحیم در لغت نامه دهخدا
عبدالرحیم. [ ع َ دُرْ رَ ] ( اِخ ) ابن ابوالقاسم قشیری ، مکنی به ابونصر. رجوع به ابونصر عبدالرحیم بن ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن القشیری در این لغتنامه و الاعلام زرکلی شود.
عبدالرحیم. [ ع َ دُرْ رَ ] ( اِخ ) ابن احمد حرانی. رجوع به حرانی عبدالرحیم بن احمد، مکنی به ابوالطبیب شود.
عبدالرحیم. [ ع َ دُرْ رَ ] ( اِخ ) ابن حسن بن علی الاسنوی الشافعی ملقب به جمال الدین. در اسنا متولد شد. وی فقیه ، اصولی و عالم به عربیت بود. سپس به سال 721 هَ. ق. به قاهره آمدو ریاست شافعیان و ولایت حسبه وکالت بیت المال یافت.از تألیفات او است : المبهمات علی الروضة. الهدایة الی اوهام الکفایة. الاشباه و النظائر. جواهر البحرین. طراز المحافل. مطالع الدقائق. الکواکب الدریة. نهایة السؤل فی شرح مناهج الاصول. وی به سال 704 هَ. ق. به اسنا متولد شد و به سال 772 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ). و رجوع به روضات الجنات ص 439 شود.
عبدالرحیم. [ ع َدُرْ رَ ] ( اِخ ) ابن حسین بن عبدالرحمان معروف به حافظ عراقی و مکنی به ابوالفضل. از بزرگان حفاظ حدیث واز نژاد کرد است. به سال 725 هَ. ق. به رازنا از اعمال اربل متولد شد. و در خردسالی با پدر خود به مصررفت و در آنجا نبوغ یافت. سپس به مکه و مدینه و قدس و دمشق و بعلبک رفت و به سال 806 به قاهره درگذشت. از تألیفات اوست : المغنی عن حمل الاسفار فی الاسفار. نکت منهاج البیضاوی فی الاصول. ذیل علی المیزان. الالفیه فی غریب الحدیث. نظم السیرة النبویه. تخریج احادیث الاحیاء. تقریب الاسانید. ذیل علی ذیل العبرللذهبی. معجم که در آن ترجمه گروهی از کسانی که در قرن هشتم هجری میزیسته اند آمده است. التقیید. الایضاح فی مصطلح الحدیث. شرح التقریب و جز آن. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالرحیم. [ ع َ دُرْ رَ ] ( اِخ ) ابن عبدالرحمان بن احمد السید الشریف العباسی. وی فاضل و عالم به لغت و حدیث بود. به سال 867 هَ. ق. به قاهره متولد و به سال 963 هَ. ق. درگذشت. از تألیفات اوست : فیض الباری در شرح غریب صحیح البخاری. ( از الاعلام زرکلی ).