عاقلانه
معنی کلمه عاقلانه در فرهنگ معین
معنی کلمه عاقلانه در فرهنگ عمید
معنی کلمه عاقلانه در فرهنگ فارسی
معنی کلمه عاقلانه در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه عاقلانه
هر کتابی که عقل بنویسد عاقلانه به عقل می خوانش
اراسموس در نامه ای به یکی از دوستانش مینویسد: «اینکه تو میهنپرست هستی باعث خواهد شد مورد ستایش بسیاری و به راحتی مورد بخشش هر کسی قرار بگیری. اما به نظر من عاقلانه تر است که با مردم و چیزها به گونه ای رفتار کنیم که انگار این دنیا را سرزمین مشترک پدری برای همه میدانیم.»
دیوانه، عاقلانه به هامون گریخته ست یعنی ز بیم خلق، به گردون گریخته ست
یا عشوهٔ کودکانه میخر به سخن یا تن زن و عاقلانه صبری میکن
بیمار عشق را چه مداوا کند طبیب تعلیم عاقلانه مده گو مرا ادیب
یا حلقه ارادت ساغر به گوش کن یا عاقلانه ترک در می فروش کن
گر بگویم از جمادات جهان عاقلانه یاری پیغامبران
به اعتقاد شنو پند سودمند عبید که او همیشه ترا پند عاقلانه دهد
تو با ساز ساز ار زمانه نسازد گهی عاقلانه گهی عاشقانه
سید عاشقان یک رویم عاقلانه دو رو نمی دانم
او، در گزینش جادهٔ انسانها چه باشکوه و عاقلانه عمل کرده بود!
شاه و دربار هم بیکار ننشسته بودند و در میان افسران ارشد و حتی میانی ارتش، آتش کینه را نسبت به اعضای فرقه و حزب توده برمیافروختند. شاه هم عاقلانه منتظر فرصت نشسته بود و خود را برای استفاده از امکانات مناسب آماده میکرد. طبیعی است که شاه هم هوادارانی در آذربایجان داشت که منتظر فرصت برای گرفتن انتقام و خونریزی بودند.
تسلیم کن و به عشق بسپار پندیست عظیم عاقلانه