عادیه
معنی کلمه عادیه در فرهنگ معین
(یَّ یا یُِ ) [ ع . عادیة ] (اِفا. اِ. ) ۱ - مؤنث «عادی »، متجاوزه ، متعدیه . ۲ - جماعتی که مستعد قتال باشند. ۳ - بعد، دوری . ۴ - شغلی که مرد را از هر کار باز دارد. ۵ - ظلم ، شر.
معنی کلمه عادیه در فرهنگ عمید
معنی کلمه عادیه در فرهنگ فارسی
معنی کلمه عادیه در ویکی واژه
عادیة
عوادی.
مؤنث «عادی» ؛ متجاوزه، متعدیه.
جماعتی که مستعد قتال باشند.
بعد، دو
شغلی که مرد را از هر کار باز دارد.
ظلم، شر.
جملاتی از کاربرد کلمه عادیه
نیست خالی نقش ترکیبم زنقش عادیه خود گرفتم درنهادم قوّت امّاره نیست
و قال (ص): «لا یزال هذا الامر فی قریش لا یعادیهم احد الّا کبّه اللَّه فی وجهه لما اقاموا الدّین».