عادی. ( ع ص ) دیرینه. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ) ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) شیر بیشه. || عادیا اللوح ؛ هر دو طرف کرانه آن. || دزد. || ( ص ) ستمکار. || دشمن. ( منتهی الارب ). عادی. [ دی ی ] ( ع ص نسبی ) نسبت است به عادت. هر چیزی که عادت شود. بحالت الحاق یاء نسبت تاء مصدر از آن افتاده است. ( از غیاث اللغات ). عادی. ( ص نسبی ) نسبت است به عاد. رجوع به عاد و عادبن عوص شود.
معنی کلمه عادی در فرهنگ معین
[ ع . ] (اِفا. ) ۱ - متجاوز، ستمگر. ۲ - دشمن . ج . عدات . [ ع . ] (ص نسب . ) ۱ - منسوب به عادت ، آن چه که به آن عادت کرده باشند. ۲ - در فارسی به معنای معمولی ، پیش پا افتاده .
معنی کلمه عادی در فرهنگ عمید
۱. ویژگی آنچه مطابق با عادت معمول است، معمول، متداول. ۲. آنچه برتری و امتیازی ندارد، معمولی. ۱. عدو، دشمن، متجاوز، متعدی. ۲. جنگاور.
معنی کلمه عادی در فرهنگ فارسی
( صفت ) منسوب به عادت آن چه که بدان خو گرفته باشند آنچه بدان معتاد شده باشند .
معنی کلمه عادی در فرهنگستان زبان و ادب
{ordinario (it. ), ordinary, ord.} [موسیقی] دستور و شیوه ای برای بازگشت به شیوۀ عادی نوازندگی بعد از قسمتی که در آن از فن نوازندگی خاصی استفاده شده است [حمل ونقل هوایی، گردشگری و جهانگردی] ← درجۀ عادی
معنی کلمه عادی در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] عادی به معنای متجاوز است. اضطرار ، مجوز ارتکاب حرام یا ترک واجب می باشد؛ لیکن در چندین آیه باغی و عادی از این حکم استثنا شده و برای این دو طایفه ارتکاب حرام، حتی در حال اضطرار نیز روا دانسته نشده است. اختلاف نظر فقها در این که مراد از باغی و عادی چه کسی است، دیدگاه ها مختلف است.
معنی کلمه عادی در ویکی واژه
solito tipico منسوب به عادت ؛ آن چه که به آن عادت کرده باشند. در فارسی به معنای معمولی، پیش پا افتاده. عادی در عربی به صورت عادّی نوشته میشود ولی در فارسی به علت رسم الخط رایج زبان فارسی از گذاشتن تشدید(ّ) خودداری میکنیم. متجاوز، ستمگر. دشمن.قدرت عدات.
جملاتی از کاربرد کلمه عادی
استفاده از فیوز در دستگاههای برقی، تنها برای حفاظت از خودِ دستگاه در برابر عبور جریانِ بیش از تحملِ دستگاه است، و نه مستقیماً برای حفاظت از انسان. به همین ترتیب، فیوزهای عادی که در منازل، کنار کنتور برق نصب میشوند نیز برای جلوگیری از آسیب به سیمها در سیمکشی در اثر گرم شدن بیش از حد آنها هنگام عبور جریان زیاد از سیستم هستند، و از انسان محافظت نمیکنند. نوع خاصی از فیوزهای اتوماتیک که گاهی کلید محافظ جان خوانده شدهاند، برای حفاظت از انسان به کار میروند.
و قال ان هذا الامر فی قریش لا یعادیهم احد الا اکبّه اللَّه علی وجهه ما اقاموا الدین و قال (ص) من یرد هوان قریش اهانه اللَّه.
ابن جُزَی نقل میکند که او در پایان سفر خود گفتهاست: «من در واقع بحمدلله به آرزوی خود در این گیتی که همان سفر بر روی زمین است دست یافتم؛ افتخاری که افراد عادی دیگر به آن دست نیازیدند.»
گهی به برکۀ درندگان گهی زندان گهی به بزم می و ساز باغی عادی
همچو وداعست دلیل فراق کار اعادی ترا انتظام
برهمن براندازد و بتپرست ز شداد و از عادیان هر که هست
از معادی موکبی وز موکب او یک غلام وز مخالف لشکری وز لشکر او یک سوار
در مدحت تو موی موالی شود زبان از هیبت تو روی معادی شود قفا
و کفر بر کفر تفاوت دارد و نفاق بر نفاق همچنین و هر یک را راهی معین و معادی روشن است. کافران مقلد دیگرند و کافران محقق دیگر چنانک مومنان محقق دیگرند و مومنان مقلد دیگر. چندانک ایمان محقق فضلیت دارد بر ایمان مقلد عذاب کافر محقق زیادت باشد بر عذاب کافر مقلد.
آنکه بگشاید بر جان معادیش کمین چون گه جنگ خدنگی بگشاید ز کمان
چو مهراس جنگی و چون قهقهام چو لواج عادی مر آن خویشکام
معادی مبادت وگر چاره نبود مبادی تو هرگز به کام معادی