ظاهری. [ هَِ ] ( ص نسبی ) مذهب فقهی منسوب به ابوسلیمان داودبن علی بن خلف اصفهانی متوفی به سال 270 هَ. ق. که به ظاهر آیات و احادیث عمل میکرد. این مذهب عبارت است از اخذ به کتاب و سنت و الغاء رأی و قیاس و تأویل و این کلمه گاهی مقابل باطنی آید، یعنی مذهب سبعیه و باطنیان : فاطِمیم فاطمیم فاطمی تا تو بدرّی ز غم ای ظاهری فاطمه را عایشه مایندر است پس تو مرا شیعت مایندری شیعت مایندری ای بدنشان شاید اگر دشمن دختندری.ناصرخسرو.|| مقابل صوفی نیز آید و شاید این معنی از همان لقب داودبن علی آمده باشد. || قشری. خشک. رجوع به الانساب سمعانی و الفهرست ابن ندیم و المیزان الشعرانی و دائرةالمعارف اسلام و رجوع به ظاهریة شود. ظاهری. [ هَِ ] ( اِخ ) لقب ابن حزم ابومحمد علی بن احمدبن سعیدبن حزم اموی اندلسی. رجوع به ابن حزم... شود.
معنی کلمه ظاهری در فرهنگ معین
( ~ . ) [ ع . ] (ص نسب . ) ۱ - منسوب به ظاهر. ۲ - قشری . ۳ - کسی که به ظاهر آیات قرآن توجه می کند.
معنی کلمه ظاهری در فرهنگ عمید
۱. مربوط به ظاهر. ۲. نمایان، هویدا. ۳. ویژگی کسی که بیشتر به ظاهر امور اهمیت می دهد.
معنی کلمه ظاهری در فرهنگ فارسی
مذهب فقهی منسوب به ابو سلیمان داود بن علی بن خلف اصفهانی مذهب ظاهری عبارتست از اخذ بکتاب و سنت و الغائ رای و قیاس و تاویل . ( صفت ) ۱ - منسوب به ظاهر مقابل باطنی : خوشحالی ظاهری سبب ظاهری . ۲ - ظاهر بین . ۳ - قشری خشک . لقب ابن حزم ابو محمد علی بن احمد ابن سعید بن حزم اموری اندلسی .
معنی کلمه ظاهری در دانشنامه آزاد فارسی
ظاهِری (apparent) در اخترشناسی، به معنای «مشاهده شده» یا «رصدشده». مثلاً، قدر ظاهری و مکان ظاهری ستاره یعنی موضع رصدشده ای که فقط موضع میانگین ستاره را در فهرست نامه های ستارگان به دست می دهد و از حیث اثرهای ابیراهی، حرکت تقدیمی، و رقص محوری تصحیح شده است.
معنی کلمه ظاهری در ویکی واژه
esteriore منسوب به ظاهر. قش کسی که به ظاهر آیات قرآن توجه میکند.
جملاتی از کاربرد کلمه ظاهری
کز علوم ظاهری جز قال نیست در علوم باطنی جز حال نیست
هیچ نندیشد که هر جا ظاهریست آن ز حکمتهای پنهان مخبریست
علاج زخمهای ظاهری آید ز وحشی هم طبیبی آنچنان خواهم که او زخمی نهان بندد
در همه اشیا ورا ظاهر ببین اولین و آخرین و ظاهرین
آیه دوم و سوم اهمیت شب قدر و این که از هزار ماه بهتر است بیان شدهاست. آیه ۴ نزول ملائکه و روح در این شب برای هر امری را بیان میکند. در آیه ۵ از سلام بودن این شب سخن گفته میشود. سلام به معنی عاری بودن از آفات ظاهری و باطنی است.
ظاهری زیبا و نازیبا مر او را باطنی از درون چون سر که باشد وز برون چون انگبین
دید علم ظاهری کورت کند از لباس معرفت عورت کند
زین دو مظهر ای پسر گر حاضری جوی سرّ باطنی و ظاهری
ایمان درست عشق کیشان دارند هرچند که ظاهری پریشان دارند
تو شاه ظاهری من شاه باطن تو مست جاه و من مست الهی
و نرو ماده گوسفند از بهر صدقه بباید شمرد یعنی موید و ناموید آنهمه اندر دعوت حق بجای خویش اند و هرگز اندر صدقه گوسفند یک چشم نشاید یعنی دعوت کسی را نرسد که او نکو ندیده است و ناقص بود بسوی اهل دعوت گوسفند نیز ناقص نشاید یعنی داعی آنکس نشاید کز دو اصل و نسل روحانی بدونه پیوندد چنانکه از مردم پسر و گوسفند بر نسل جسمانی نه پیوندد و صدقه گیرنده رمه گوسفند را دو بخش کند و بخش بهتر بخداوند رمه گوسفند دهد و بخش فروتر را بخود بگیرد و تاویل اینحال آنست که (از) آن دو بخش بیشتر دلیل است بر اهل ظاهر (و) کمتر دلیل است بر اهل باطن و آنکه صدقه گیرد دلیل است بر اساس و خداوند گوسفند رمه دلیل است بر ناطق یعنی که اساس مرین دو گروه را از یکدیگر جدا کند و اهل باطن را که کمترند بخویشتن گیرد و نیمه بیشتر که اهل ظاهرند بناطق منسوبند و این دو فرقت هم ظاهری و هم باطنی اندر شریعت ناطق اند یاد کرده شد از تاویل صدقه چهار پایان آنچه کفایت است بنده حق را.
ابوبکر محمد ظاهری (نسب:ابوبکر محمد بن داوود ظاهری اصفهانی) (۸۶۸-۹۱۰) فقیه، ادیب، شاعر و کاتب بغدادی در نیمهٔ دوم سدهٔ سوم قمری بود.