ظاهراً

معنی کلمه ظاهراً در لغت نامه دهخدا

( ظاهراً ) ظاهراً.[ هَِ رَن ْ ] ( ع ق ) بر حسب ظاهر. علی الظاهر. چنانکه به نظر می آید. مانا. همانا. پنداری. گوئی. گوئیا. گویا. محتمل است. دزندیس. ( برهان قاطع ). یحتمل. یمکن.باشد که. شاید. تواند بود. تواند بودن :
ظاهراً آن شاخ اصل میوه است
باطناً بهر ثمر شد شاخ هست.مولوی.ظاهراً میخواندت او سوی خود
وز درون میراندت با چوب رد.مولوی.ظاهراً بر زن چو آب ار غالبی
باطناً مغلوب و زن را طالبی.مولوی.ظاهراً کار توویران می کنم
لیک خاری را گلستان می کنم.مولوی.

معنی کلمه ظاهراً در فرهنگ معین

( ظاهراً ) (هِ رَ نْ ) [ ع . ] (ق . ) در ظاهر چنان که به نظر می رسد.

معنی کلمه ظاهراً در فرهنگ عمید

برحسب ظاهر، چنان که به نظر می آید.

معنی کلمه ظاهراً در فرهنگ فارسی

۱ - به طور واضح آشکارا مقابل باطنا . ۲ - شاید گویا محتملا .

معنی کلمه ظاهراً در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مُدَّتْ: گسترده شود - کشیده شود(درعبارت "و اذا الأرض مدت " ظاهرا منظور از کشیده شدن زمین گشاد شدن آن است )
معنی مَسْکَنَةُ: شدت فقر(کلمه مسکنت به معنای شدت فقر است و ظاهرا مسکنت این است که انسان به جائی از فقر و یا هر فقدانی برسد که راه نجاتی از آن نداشته باشد )
معنی هَاأَنتُمْ: گیرم شما - این شما - هان شما - همین شما - شما همان (در عبارت "هَاأَنتُمْ هَـٰؤُلاَءِ جَادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِی ﭐلْحَیَاةِ ﭐلدُّنْیَا"گیرم شما یا این شما معنی می دهد و در عبارت "ها انتم اولاء تحبونهم" ... ظاهرا کلمه اولاء اسم اشاره و کلمه ها برای هشدار...
معنی یَتَفَیَّأُ: سایه اش برمی گردد - سایه افکن می شود (از تفیؤ از فیء به معنای سایه در هنگام برگشت است ، و لذا میگویند کلمه ظل به معنای سایه اول روز ، و کلمه فیء به معنای سایه بعد از ظهر تا آخر روز است ، و ظاهرا ظل اعم از فیء است ، و تفیؤ به معنای بازگشت سایه در بعد...
معنی سِجِّیلٍ: کلوخ - سنگ گِل(برخی گفته اند اصلش از سجین به معنی آتش است و برخی دیگر گفته اندهمان "سنگ گِل " فارسی بوده که بعدها عربی شده است . بعضی دیگر گفتهاند : این کلمه از سجل گرفته شده که به معنای کتاب است ، گویا که در آن سنگریزهها چیزی نوشته شده که مستلزم ع...
معنی مِرَاءً: بحث و مجادله (کلمه مریة به معنای تردد در چیزی است ، و شک از مریه عمومیتر است . امتراء و ممارات به معنای محاجه (دلیل آوردن)در آن امری است که مورد تردید باشد . اصل کلمه مریة از اصطلاح مریت الناقة گرفته شده که معنایش به پستان ماده شتر جهت دوشیدن شیر دس...
معنی مَّثَانِیَ: به هم مرتبط (ظاهرا مثانی جمع مثنیه - به فتح میم - یعنی اسم مفعول از ماده ثنی باشد که به معنای برگرداندن و تغییر جهت (شکستن) باشد ، همچنانکه در جای دیگر قرآن آمده : یثنون صدورهم و آیات قرآنی را از این رو مثانی نامیده که بعضی مفسر بعضی دیگر است و وضع آ...
معنی لَوَّوْاْ: پیچ و تاب دادند (با غرور ونخوت وبه طرزی غیر طبیعی ) - برگرداندند- پیچیدند(کلمه لی به فتح لام و تشدید یا (ل ی ی )که مصدر فعل مضارع یلوون است در اصل به معنای تابیدن طناب می باشد و وقتی در مورد سر و یا زبان استعمال شود ، معنای غیر طبیعی کردن سر و زبان ر...
معنی لَیّاً: پیچ و خم دادن (کلمه لی به فتح لام و تشدید یا (ل ی ی )که مصدر فعل مضارع یلوون است در اصل به معنای تابیدن طناب می باشد و وقتی در مورد سر و یا زبان استعمال شود ، معنای غیر طبیعی کردن سر و زبان را میدهد و در قرآن کریم در باره لیّ سر آمده : لووا رؤسهم و د...
معنی تَلْوُواْ: که بپیچانید - که تحریف کنید (کلمه لی به فتح لام و تشدید یا (ل ی ی )که مصدر فعل مضارع یلوون است در اصل به معنای تابیدن طناب می باشد و وقتی در مورد سر و یا زبان استعمال شود ، معنای غیر طبیعی کردن سر و زبان را میدهد و در قرآن کریم در باره لیّ سر آمده : ...
معنی قَصْدُ: راهی که رهرواش را به هدف می رساند(قصد به معنای استقامت راه است ، یعنی راه آنطور مستقیم باشد که در رساندن سالک خود به هدف ، قیوم و مسلط باشد ، و ظاهرا این کلمه که مصدر است در عبارت "عَلَی ﭐللَّهِ قَصْدُ ﭐلسَّبِیلِ " به معنای اسم فاعل است ، و اضافه شدن...
معنی یَلْوُونَ: می پیچانند - تحریف می کنند (کلمه لی به فتح لام و تشدید یا (ل ی ی )که مصدر فعل مضارع یلوون است در اصل به معنای تابیدن طناب می باشد و وقتی در مورد سر و یا زبان استعمال شود ، معنای غیر طبیعی کردن سر و زبان را میدهد و در قرآن کریم در باره لیّ سر آمده : ل...
ریشه کلمه:
ظهر (۵۹ بار)

معنی کلمه ظاهراً در ویکی واژه

در ظاهر چنان که به نظر می‌رسد.

جملاتی از کاربرد کلمه ظاهراً

دردمندیِّ منِ سوختهٔ زار و نَزار ظاهراً حاجتِ تقریر و بیان این همه نیست
لایظهر علی احد شییء من انوار نور الایمان الا با تباع السنه و مجانبة البدعة، و کل موضع تری فیه اجتهاداً ظاهراً بلانور فاعلم ان اثم بدعة خفیة.
متن فوق، از قرن اول هجری، ظاهراً حضور محمد در فتوحات مسلمانان را تأیید می‌کند
ظاهراً مأیوسی از آیندهٔ این مملکت یاس و راحت هم‌رکابست ای مشارالسلطنه
ظاهراً با حلقهٔ زلف تو دارد نسبتی ورنه مقصودِ دل دیوانه از زنجیر چیست
فرمود لطف‌های شما و سعی‌های شما و تربیت‌ها که می‌کنید حاضراً و غایباً، من اگر در شکر و تعظیم و عذر خواستن تقصیر می‌کنم ظاهراً بنا بر کبر نیست یا بر فراغت، یا نمی‌دانم حق منعم را که چه مجازات می‌باید کردن به قول و فعل. لیکن دانسته‌ام از عقیده‌ی پاک شما که شما آن را خالص برای خدا می‌کنید من نیز به خدا می‌گذارم تا عذر آن را هم او بخواهد چون برای او کرده‌ای، که اگر من به عذر آن مشغول شوم و به زبان اکرام کنم و مدح گویم چنان باشد که بعضی از آن اجر که حق خواهد دادن به شما رسید و بعضی مکافات رسید، زیرا این تواضع‌ها و عذر خواستن و مدیح کردن حظّ دنیاست، چون در دنیا رنجی کشیدی مثل بذل مالی و بذل جاهی آن به که عوض آن به کلّی از حق باشد. جهت این عذر نمی‌خواهم، بیان آنک عذر خواستن دنیاست زیرا مال را نمی‌خورند مطلوب لغیره است به مال اسب و کنیزک و غلام می‌خرند و منصب می‌طلبند تا ایشان را مدح‌ها و ثناها می‌گویند. پس دنیا خود آنست که بزرگ و محترم باشد او را ثنا و مدح گویند.
از ازل داغ تو دارم، بر دل و روز ابد کس نگیرد ظاهراً، با داغ سلطانی مرا
ظاهراً گر نئی ورا واجد لیک هستیش باطناً ساجد
ظاهراً نشناخت از حیرت تو را پرسید کیست عقل گفت، آن کز تو ظاهرتر بود در ظاهری
دریغا شغلهای دینی و دنیوی نمی‬گذارد که عشق لم یزلی رخت بر صحرای صورت آرد! مگر که مصلحت در آن بود! و الا بیم سودای عظیم بودی! و جنون مفرط علت دیگر است، و سهو و نسیان دیگر. بیگانگان خود را و نااهلان، عشق را حجاب غفلت و بعد در پیش نهاد تا دور افتادند که «لقد کُنْتَ فی غَفْلَةٍ مِنْ هذا». از این جماعت جای دیگر شکایت می‬کند که«یَعلَمون ظاهراً من الحیوة الدنیا وَهُمْ عَن الآخرةِ هُمْ غافلون». عشق کار معین است خود همه کس دارند؛ اما سر و کار معشوق هیچ کس ندارد. این غفلت نشان بدبختیست.
صورتا جامم و به معنی می باطناً آن و ظاهراً اینم