طیاش

معنی کلمه طیاش در لغت نامه دهخدا

طیاش. [ طَی ْ یا ] ( ع ص ) مرد سبک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). سرسبک. ( زمخشری ) ( مهذب الاسماء ).سبک. ( منتخب اللغات ). || آنکه آهنگ مختلف دارد و بر یک اراده نرود. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). آنکه قصد یک چیز نداشته باشد و سرگردان و حیران باشد. ( منتخب اللغات ). آنکه بیک سوی قصد نکند از سبکی.

معنی کلمه طیاش در فرهنگ معین

(طَ یّ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - سبکسر. ۲ - کسی که ارادة ثابت ندارد.

معنی کلمه طیاش در فرهنگ عمید

۱. سبک عقل.
۲. ویژگی کسی که ارادۀ ثابت ندارد.

معنی کلمه طیاش در فرهنگ فارسی

مردسبک عقل، کسی که اراده ثابت ندارد
( صفت ) ۱ - مرد سبک سبکسر . ۲ - آنکه اراده ثابت ندارد و سرگردان باشد .

معنی کلمه طیاش در ویکی واژه

سبک
کسی که ارادة ثابت ندارد.

جملاتی از کاربرد کلمه طیاش

روز بازار فضل کاسد شد وین ز جور سپهر طیاش است