طیاری
معنی کلمه طیاری در فرهنگ معین
معنی کلمه طیاری در فرهنگ فارسی
معنی کلمه طیاری در ویکی واژه
تریاک مالی.
جملاتی از کاربرد کلمه طیاری
به کوری دی و بهمن بهاری کن بر این گلشن درآور باغ مزمن را به پرواز و به طیاری
گر عیاری خشک و ترت سوختنی است ور طیاری بال و پرت سوختنی است
همیتازید عقلم اندک اندک همیپرید از سر چون طیاری
مثال باز رنجورم زمین بر من ز بیماری نه با اهل زمین جنسم نه امکان است طیاری
زین میان، گر نجات میخواهی بپران خویش را چو طیاری
زهی به قوت شاهین بازویت کرده به هر دیار ترازوی عقل طیاری
کسی به وجه حسن می شود حسن هرگز مقام جعفریت کی رسد به طیاری؟
به آفتاب و به ماه و به اختران و فلک چه دادهای تو که بیپر کنند طیاری
کی بود کز وجود بازرهم در عدم درپرم چو طیاری
مرغان ابراهیم بین با پاره پاره گشتگی اجزای هر تن سوی سر برداشته طیاریی
دکتر ابراهیم چهرازی در پانزدهم مهر ۱۲۸۷ در شهر باغبهادران از توابع لنجان در استان اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش پزشکی به نام سیّدمرتضی طیاری معروف به سید مرتضی حکیمباشی و عموزادهٔ آیتالله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی بود.