طی کردن

معنی کلمه طی کردن در لغت نامه دهخدا

طی کردن. [ طَی ی / طِی ی / طَ / طِک َ دَ ] ( مص مرکب ) سپردن. بسپردن. بگذاشتن. پیمودن.قطع کردن. بریدن راهی را: شبح المفازة؛ طی کرد بیابان را. ( منتهی الارب ). طوی البلاد طیاً؛ طی کرد زمین را. ( منتهی الارب ). || نوردیدن. درنوردیدن. نَوشتن. درنَوشتن. درپیچیدن. لوله کردن :
سزد که چون کف او نشر کرده نشره جود
روان «حاتم طی » طی کند بساط سخا.خاقانی.مصادر فوق مجازاً در موردراه نیز مستعمل است.
- طی کردن قیمت چیزی ؛ بریدن بها.
- طی کردن نامه ؛ درپیچیدن آن.
|| در تداول فارسی ، مردن. نفس آخر درکشیدن.

معنی کلمه طی کردن در فرهنگ معین

(طَ یّ. کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) ۱ - گذشتن . ۲ - درنوردیدن . ۳ - مردن .

معنی کلمه طی کردن در فرهنگ فارسی

۱ - گذشتن ( از راهی ) طی طریق کردن . ۲ - نوردیدن در نوردیدن پیچیدن ( بساط طومار ) . ۳ - مردن نفس آخر کشیدن . یا طی کردن قیمت چیزی را . در بهای آن توافق کردن . یا طی کردن نامه . در پیچیدن آن .

معنی کلمه طی کردن در ویکی واژه

percorrere
گذشتن.
درنوردیدن.
مردن.

جملاتی از کاربرد کلمه طی کردن

- جریمه‌های در نظر گرفته شده برای تخطی کردن از مقررات امنیتی آنقدر کافی نباشد که باعث جلوگیری کردن از فعالیت‌های نامناسب افراد گردد.
آبشار آبگرم، این آبشار در مجاورت روستای آبگرم در ۷۵ کیلومتری شهرستان کلات است. برای رسیدن به آبشار، پس از عبور از روستای آبگرم، در مسیری که امکان تردد وسایل نقلیه سبک وجود ندارد، پس از طی کردن راهی حدود نیم ساعت به آبشار زیبای آبگرم خواهید رسید.
در فاصله یک کیلومتری از پارک جنگلی لاشو و طی کردن مسیر جنگلی آبشار لاشو واقع شده‌است.
عقل را زین حدیث پی کردند علما را علوم طی کردند
احمدرضا عابدزاده در ۱۲ اسفند ۱۳۸۰ به دلیل سردرد شدید در بیمارستان کسری تهران بستری شد و به کما رفت و مردم و هواداران او که نگران سلامتی وی بودند، چندین روز بیرون بیمارستان تجمع کردند تا او مورد عمل جراحی قرار گرفت و بعد از جراحی در ناحیه مغز، تا مدتی توان تکلم خود را ازدست داد. او پس از این عمل برای ادامه درمان و خارج کردن لخته خونی که در سرش ایجاد شده بود به سوئد رفت و چندین عمل جراحی انجام داد تا بعد از طی کردن دوران نقاهت، به زندگی عادی بازگشت.
مقامات محبت را به زهد خشک طی کردن به صحرای پر آتش اسب چوبین تاختن باشد
یک یک اوراق فلک طی کردند روی در کرسی و عرش آوردند
به دلیل نبود مدرسه در منطقهٔ زندگی او، به مکتب‌خانه رفت و خود نیز اندکی از دروس جدید را مطالعه کرد و بعدها در قم مقداری زبان انگلیسی فرا گرفت. دوره ادبیات عرب و مقدمات سطح را تا سال ۱۳۲۴ در حوزه علمیه اصفهان خواند. پس از تکمیل مقدمات و طی کردن برخی از دروس سطح، به حوزه علمیه قم آمد. با ورود به قم به تکمیل دروس دوره سطح پرداخت و در درس خارج سید حسین طباطبایی بروجردی و سید روح‌الله خمینی شرکت کرد و در این مدت در بحث‌های اخلاق و تفسیر نیز حضور یافت. جنتی از نظر تحصیلات حوزوی دارای درجهٔ اجتهاد است.
نتوان راه عدم را به عصا طی کردن پا چو از کار شد اندیشه پر باید کرد
دنبال کنندهٔ دیوار، معروف‌ترین قاعده در طی کردن مارپیچ است که به آن قاعدهٔ دست چپ یا قاعدهٔ دست راست نیز می‌گویند. اگر مارپیچ یک فضای همبند ساده باشد، یعنی تمام دیوارهایش به هم یا به دیوارهٔ خارجی مارپیچ متصل باشند، با گرفتن یک دست به یک دیوار مارپیچ تضمین می‌شود که بازی‌کننده گم نمی‌شود و اگر که خروجی وجود داشته باشد به خروجی می‌رسد؛ در غیر این صورت، او دوباره به ورودی بازمی‌گردد در حالی که هر تونل مارپیچ را حداقل یک بار طی کرده باشد.
ره مقصود طی کردن، نه از تقصیر می‌آید رسیدن منزل دوری‌ست، از شبگیر می‌آید
راه زلف او به طی کردن نمی آید به سر ورنه کوتاهی ندارد طره شبگیر ما
جریان عمل از مشاهدات یا تجارب به منظور طی کردن به سوی استنباط دلایل ممکن (جریان عمل از مشاهدات
در سیاست چاره‌ای جز روز طی کردن ندید دست از مرو و هرات و خیوه و اترک کشید
حجاب نور طی کردن بود مشکلتر از ظلمت نخواهم زلف مشکین زان عذار شرمگین خیزد
افراد در کرانه غربی آندوین در پارت گالن اردو زدند. ارک‌ها به آن‌ها حمله کردند و مری و پیپین را به اسارت بردند و بورومیر کشته شد. فرودو و سم به سمت موردور حرکت کردند ولی آراگورن، گیملی و لگولاس به تعقیب ارک‌ها پرداختند تا دو هابیت (مری و پیپین) را از چنگال آن‌ها نجات دهند. سه شکارچی ۲۰۰ کیلومتر را در کمتر از ۴ روز طی کردند تا در ۳۰ فوریه به روهان رسیدند. در آنجا با ائومر، سومین فرمانده ریدرمارک و سوارانش ملاقات کردند. در آنجا مطلع شدند که روهیریمها ارک‌ها را کشته‌اند ولی نشانه‌ای از هابیت‌ها در آنجا ندیدند و به آن‌ها دو اسب، هاسوفل برای آراگورن و آرود برای لگولاس و گیملی، می‌دهند. آراگورن به مرز جنگل فنگورن می‌تازد و در آنجا با گندالف که دوباره فرستاده شده بود ملاقات می‌کند و همراه می‌شود.
نادر نیز به سمت هندوکش به راه افتاد و پس از طی کردن ۱٬۷۰۰ کیلومتر در دو ماه، به قلمروی خدایار خان تاخت. او که هیچ راهی برای جمع‌آوری نیرو یا درخواست کمک نمی‌دید، خود را به شاه تسلیم کرد. نادر او را به زنجیر کشید و تمام خزانه‌اش را تصاحب کرد. پس از اظهار ندامت توسط خدایارخان، نادرشاه وی را مجدداً به‌عنوان فرمانروای سند برگزید.
چون توانی سبک این بادیه را طی کردن؟ تو که از نقش قدم پا به سلاسل داری
زیرا یک‌بار «همهٔ» پدیده‌های قبلی، مسیرِ مذکور را طی کرده‌اند و یک‌به‌یک به‌وجود آمده‌اند تا «عملاً» پدیدهٔ الف را به‌وجود آورده‌اند. همین دلیل کافیست تا قبول کنیم، طی کردنِ این مسیر، «امکان‌پذیر» است، چراکه یکبار طی شده‌است و طی شدنش به فعلیت رسیده‌است.
دل بیدار می‌باید وصال زلف جانان را ره خوابیده را طی کردن از شبگیر می‌آید