طهماسپ

معنی کلمه طهماسپ در فرهنگ اسم ها

اسم: طهماسپ (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: tahmasp) (فارسی: طهماسپ) (انگلیسی: tahmasp)
معنی: دارنده اسب نیرومند، از شخصیتهای شاهنامه، نام پادشاه پیشدادی ایران، پدر

معنی کلمه طهماسپ در دانشنامه آزاد فارسی

طَهماسپ
(یا: تَهماسپ ) به معنی دارندۀ اسب تهم ، در شاهنامۀ فردوسی ، پدر زو، پادشاه ایران، که پس از مرگ نوذر به پادشاهی ایران رسید.

معنی کلمه طهماسپ در ویکی واژه

تهماسپ
~ نام یکی از پادشاهان دوره صفوی. شاه تهماسپ
‍‍~ از ترکیب دو کلمه طهم-آسپ (طعم-آسپ) شکل گرفته و مانند تهمورث ممکن است با آشپز یا کسی که طعام می‌آفریند هم معنی باشد.

جملاتی از کاربرد کلمه طهماسپ

بیامد دمان پیش طهماسپ زود چنین گفت با شاه لهراسپ زود
بدو گفت طهماسپ تو کیستی چنین از پی کینه بر چیستی
سر ترک طهماسپ آمد به خاک دو شد گر یکی بود طهماسپ پاک
به طهماسپ گفت ای ستمکاره مرد سرت برد خواهم ازین در بگرد
بدین ناله لهراسپ در خواب شد که پیدا از آن دشت طهماسپ شد
فرامرز چون دید بر گرد بور به نزدیک طهماسپ آمد ز دور
بدو گفت طهماسپ کی بی بها بماندی کنون در دم اژدها
مرا نام در جنگ طهماسپ دان برادر مرا شاه ارجاسپ دان
ندیدند جز پور طهماسپ زو که زور کیان داشت و فرهنگ‌گو
چو زآن گونه آن گرد لهراسپ دید سر رایت گرد طهماسپ دید