طنبوری
معنی کلمه طنبوری در فرهنگ معین
معنی کلمه طنبوری در فرهنگ عمید
معنی کلمه طنبوری در فرهنگ فارسی
معنی کلمه طنبوری در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه طنبوری
من رانده بهم چو پیش گه باشد طنبوری و پای کوب و بربطزن
گفتمش با ماه طنبوری چرایی کوبکو گفت آهنگ مخالف شد سخن در پرده گو
هر صبح ز عشق تو این عقل شود شیدا بر بام دماغ آید بنوازد طنبوری
به خنده گفت که سعدی سخن دراز مکن میان تهی و فراوان سخن چو طنبوری
تو ازین دستم اگر گوش بمالی چو رباب من درین پرده بسی ناله کنم طنبوری
وقت ما خوش نشود جز بسماع نامت ورچه در مجلس ما زهره بود طنبوری
هزار گونه زلیخا و یوسفند این جا شراب روح فزای و سماع طنبوری
عقل از عقلی رود هم روح روحی گم کند چونک طنبوری ز عشقت برنوازد تار را
غافل از زمزمهٔ راز نباید بودن شور ناقوس دل است این نی طنبوری نیست
شوخ طنبوری شبی با من ترنم کرد و رفت خانه من آمد و آهنگ را گم کرد و رفت