طلبی

معنی کلمه طلبی در لغت نامه دهخدا

طلبی. [ طَ ل ِ بی ی ] ( ع ص نسبی ) با یاء نسبت. نزد علماء علم معانی عبارت است از سخنی که به کسی که متردد در حکمی است القاء شده باشد، مانند آنکه به شخص متردد گوئی : اِن زیداً قائم ٌ، و تأکید در مثل این چنین سخن نیکو باشد. هکذا یستفاد من الاطول فی باب الاسناد الخبری. ( کشاف اصطلاحات الفنون ).

معنی کلمه طلبی در فرهنگ فارسی

با یائ نسبت . نزد علمائ علم معانی عبارتست از سخنی که بکسی که متردد در حکمیست القائ شده باشد .

جملاتی از کاربرد کلمه طلبی

چو وصل می طلبی خسرو، از بلا مگریز که در جهان عسلی بی گزند نیش نبود
نقطهٔ خالِ تو بر لوحِ بصر نَتوان زد مگر از مَردُمَکِ دیده مِدادی طلبیم
باغبان چون نکند خنده ز بی عقلی تو؟ نخل خشکیم و ز ما میوه تر می طلبی
در دو عالم ز هرچه بود و نبود بگسستم دگر چه می‌طلبی
صفای دل طلبی، دیده در خم مژه گیر نمد، زگردکدورت حصار آینه است
مادام که شادی طلبی غمگینی هرگه که به غم شاد شوی شاد شوی
فرصت طلبی: اعضای تیم در حین آماده شدن پروژه، متوجه اجزایی با قابلیت استفادهٔ مجدد خواهند شد.
استوار و پاسبان فیلمی به کارگردانی نظام فاطمی و نویسندگی سعید مطلبی محصول سال ۱۳۵۱ است.
گر سر خواهی نهم بکف در پشت ور جان طلبی کجا تیغ از تو بود
این را گم کن اگر تو آن می‌طلبی کاین گم کردن ز بهر آن یافتن است
خیره مانی در آن عجب قدرت طلبی هر دمی ز رب قدرت
جانا تو اگر جان طلبی خوش باشد اندیشهٔ جان برای جانان نکنم
(۲۱ سپتامبر ۱۹۵۱–۸ مارس ۲۰۰۵)، رهبر جنبش استقلال طلبی چچن و سومین رئیس‌جمهور جمهوری چچن ایچکریا بود.