طلبکار. [ طَ ل َ ] ( ص مرکب ) داین. غریم. بستانکار. وام ده. وام خواه. کسی که پول یا کالائی از دیگری باید به او برسد. || طلبنده. خواهان و آرزومند. زغبوت. ( منتهی الارب ). خواستار : روزی که جدا ماندمی از تو ز پی من صد راه رسول آمده بودی و طلبکار.فرخی.طلبکار باید صبور و حمول که نشنیده ام کیمیاگر عجول.سعدی.طلبکار خیر است و امیدوار خدایا امیدی که دارد برآر.سعدی.به دیدار وی زی سپاهان شدم به مهرش طلبکار و خواهان شدم.سعدی.که و مه طلبکار عمرند و بس کسی را به مردن نیاید هوس.امیرخسرو.
معنی کلمه طلبکار در فرهنگ معین
(طَ لَ ) [ ع . ] (ص فا. ) بستانکار.
معنی کلمه طلبکار در فرهنگ عمید
۱. کسی که پول یا کالایی از کسی طلب دارد، بستان کار. ۲. [قدیمی] خواهان، خواستار: طلب کار باید صبور و حمول / که نشنیده ام کیمیاگر عجول (سعدی۱: ۱۰۵ )، که ومه طلبکار عمرند و بس / کسی را به مردن نیاید هوس (امیرخسرو: لغت نامه: طلب کار ).
معنی کلمه طلبکار در فرهنگ فارسی
بستانکار، کسی که پول یاکالائی ازکسی طلب دارد، به معنی خواهان، خواستار ۱ - کسیکه پول یا کالایش نزد دیگری باشد و باید بدو بر گرداند این بستانکار وامخواه . ۲ - طلبنده خواهان خواستار.
معنی کلمه طلبکار در ویکی واژه
creditore بستانکار.
جملاتی از کاربرد کلمه طلبکار
تو در دل شو در اینجا آخر کار ز دل میباش اندر جان طلبکار
که یوسف آمده اینجا پدیدار مرا او را جان یعقوبی طلبکار
چهارشنبه ۴ خرداد، جمعی از کارگران قرار داد موقت وزارت نفت، در مقابل این وزارتخانه دست به تجمع اعتراضی زدند. این کارگران گفتند که طی ده سال اخیر، طبق مصوبات شورای عالی کار و قانون کار افزایشهای سالانه را دریافت نکرده و اکنون باوجود افزایش ۵۷٫۴ درصدی در سال جاری، به مدت ۱۰ سال مابهالتفاوت افزایش حقوق را طلبکار هستیم.
گویی که: "طلبکار دگر یاری، رو رو!" آری صنما محنت عشق تو بسم نیست
زندانیان سیاسی رجاییشهر در بیانیهای در این روز از ادامهٔ اعتصاب غذایی خود سخن گفتند که ۱۰ روز است «در قبال رفتارهای غیرانسانی و عدم توجه مسوولین زندان به خواستههای به حق» جاری است و «از پذیرش جیرهٔ غذای زندان (صبحانه، نهار، شام)» خودداری مینمایند؛ «همچنان به روشهای اعتراض خود تا برآورده شدن خواستههای قانونی خویش ادامه خواهیم داد.» آتنا دائمی نیز طی نامهای سرگشاده زنداننگاشته بیان کرد که «ما مردم ایران طلبکار حقوقی هستیم که آگاهانه از ما سلب شده است و معترض به شرایطی هستیم که هوشیارانه بر ما تحمیل شده است.»
طلبکارند ترا اینجا نظر کن همه ذرّات جانت را خبر کن
تو بیشک واقفی بر کل اسرار توئی ذات خود اینجاگه طلبکار
فرامش کند کام ایام را طلبکار گردد به کین سام را
یار در خانه و به گرد جهان من طلبکارش آشکار و نهان
در آن بحرند غواصان طلبکار کزین دریا برآرند درّ شهوار
حاشیهسازی علیه او همچنان ادامه داشت. شنیده میشد که میگویند آرسن برای وکیل شدن جلب اعتماد میکند، او آدمی ظاهر ساز است و این شگرد اوست که در دل مردم خود را جا دادهاست. او بهخاطر تهیه دارو و فشارهایی که ضعف مالی بر او وارد آورده بود، مقروض بود. طلبکاران او را مدام تحت فشار قرار میدادند و طلبشان را میخواستند.
بنده ز اندیشهٔ طلبکاران شده پنهان به خانهٔ یاران
طلبکار تو اینجاگه شده عرش حقیقت نور تو افشانده بر فرش