طلال

طلال

معنی کلمه طلال در لغت نامه دهخدا

طلال. [ طِ ] ( ع اِ ) ج ِ طَل . ( منتهی الارب ).
طلال. [ طِ ] ( اِخ ) ذوطِلال ؛ آبی است یا موضعی است به بلاد بنی مُرّة. || اسب ابوسلمان بن ربیعة. ( منتهی الارب ).
طلال. [ طَ ] ( اِخ ) موضعی است در شعر ابوالصخر الهذلی :
یفیدون القیان مقینات
کاطلاءالنعاج بذی طَلال.( از معجم البلدان ).

معنی کلمه طلال در فرهنگ معین

(طِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ طل ، باران های ریز.
( ~ . ) [ ازع . ] (اِ. ) جِ طل ، جاهای خراب .

معنی کلمه طلال در فرهنگ فارسی

(یاطلال الرشید ) ابن عبدالله بن رشید از امرای آل رشید ( در نجد ) ( ف. ۱۲۸۳ ه. ق . ). پدرش ویرا در امارت حائل جانشین خود ساخت و وی بر جوف و خیبر و تیمائ و قسمتی از قصیم مستولی شد و از عهده فرما نروایی نیکو بر آمد و راهها را ایمن گرد انید. بروزگار وی علایق طاعت وی وقوم او (شمر ) نسبت به آل سعود سستی گرفت . گویند با انتحار در گذشت .
جمع طل آثار سررای جاهای خراب توضیح در عربی جمع طل اطلال و طلول آمده و طلال جمع طل است اما منوچهری جمع طلل آورده : روانجا که تو بودستی ایام گذشته آنجاست همه ربع و طلال و دمن من . ( منوچهری )
موضعی است در شعر ابوالصخر الهذلی

معنی کلمه طلال در دانشنامه عمومی

طلال یا ماهی یونا یک ماهی از خانواده تون ماهیان است که در آب های گرم تر از ۱۷ درجه سانتی گراد زیست می کند و در دسته های بزرگ حرکت می کند، تغذیه انواع جوان از فیتوپلانکتون ها و زئوپلانکتون ها و انواع بالغ از لارو ماهی و میگو است. طلال یک ماهی بَرلُجه ای پایابی ( اپی پلاژیک نریتیک ) است یعنی در نواحی کم عمق نزدیک به ساحل زندگی می کند.
در جنوب ایران به آن گرفا می گویند. صید طلال با تور گردان پیاله ای، تور بالارونده و در نزدیکی ساحل با استفاده از تله های ساخته شده از نی انجام می شود.
اندازه طلال حداکثر اندازه ۳۵ سانتی متر و به طور متوسط ۲۵ سانتی متر می باشد.
مشخصات: بدن نسبتاً کشیده تا حدی کلفت، دهان بزرگ و انتهایی، هر دو فک دارای دندان، چشم ها درشت، خارهای آبششی خیلی طویل، وقتی دهان ماهی باز باشد قابل رویت است، تعداد خارهای آبششی روی اولین کمان آبششی ۴۵ تا ۵۰ عدد می باشد، باله پشتی اول دارای ۹ تا ۱۰ شعاع سخت و باله پشتی دوم دارای ۱۱ تا ۱۲ شعاع نرم است و باله مخرجی دارای ۱ تا ۲ شعاع سخت و ۱۱ شعاع نرم است، به دنبال باله پشتی دوم ۵ تا ۶ بالچه و به دنبال باله مخرجی ۵ بالچه وجود دارد. در طرفین قاعده باله پشتی دو ردیف طولی از لکه های کوچک تیره و در بخش بالایی بدن نوارهای طولی تیره باریک وجود دارند. یک لکه سیاه نیز نزدیک حاشیه پایینی باله سینه ای وجود دارد.

معنی کلمه طلال در ویکی واژه

جِ طل ؛ باران‌های ریز.
جِ طل ؛ جاهای خراب.

جملاتی از کاربرد کلمه طلال

در پادشاهی ملک عبدالله پس از مرگ سلطان بن عبدالعزیز (ولیعهد) به‌ترتیب عبدالرحمن، طلال و ترکی برادران بزرگ‌تر بودند که در نوبت ولیعهدی بودند، علی‌رغم این وصیت، پس از مرگ سلطان، نایف بن عبدالعزیز ولیعهد شد، و پس از مرگ او نیز سلمان بن عبدالعزیز ولیعهد شد و اختلاف در بین شاهزادگان ایجاد شد.ملک سلمان نیز در پادشاهی خود به ترتیب با عزل مقرن بن عبدالعزیز و سپس محمد بن نایف در نهایت فرزند خود محمد بن سلمان را به ولیعهدی برگزید.
به دشت و کوه چرد بیشه ها کند میدان به شهر و کوی چمد خانه ها کند اطلال
و گفته اند اسرار آزادند از بندگی اغیار از آثار واطلال و سرّ اطلاق کنند بر آنچه پوشیده بود میان بنده و حق تعالی اندر احوال و برین حمل کنند قول آنک گوید اسرار بکر است و اندیشۀ کس بدان نرسد.
ازین ربع و اطلال هر جا گیاهی که بینیم گویا زبانی ست گویا
شه از سریر خرامان شده به سوی سریر مثال ابر بهاری روانه بر اطلال
ارض طلالی (به عربی: أرض طلالی) یک تل (باستان‌شناسی) و محوطه باستانی در لبنان است که در بعلبک واقع شده‌است.
پس از استقلال اردن از بریتانیا، شاه عبدالله اول بر این کشور حکمرانی می‌کرد. پس از ترور شاه عبدالله اول در سال ۱۹۵۱ در اورشلیم پسرش طلال بن عبدالله برای دوره‌ای کوتاه پادشاه شد. بزرگ‌ترین موفقیت شاه طلال تصویب قانون اساسی اردن بود. وی در سال ۱۹۵۲ به‌دلیل بیماری اسکیزوفرنی از سلطنت برکنار شد. در آن زمان پسرش حسین برای پادشاه شدن بسیار جوان بود و بنابراین یک کمیتهٔ ویژه اردن را اداره می‌کرد.
زانک اطلال لئیم و بد بدند نه ندایی نه صدایی می‌زدند
تا زیادت کرد تشریف تو سلطان جهان کاخهای بد سگالت شد چو اطلال و دمن
خوشا منازل سلمی و ربع و اطلالش که برد رسم و اثر گردش مه و سالش
ای نسیمِ منزلِ لیلی خدا را تا به کی رَبع را برهم زنم، اَطلال را جیحون کنم
گوید خبر و بیان کند حال از منزل یار و ربع و اطلال
هزار شاهد درین خاک شهید است و هزار عابد درین رسته عبید، ای جوان اگر سر این دید و شنید داری بنشین، تاماتمی بداریم و حقی بگزاریم مر این کرام خفته را مداحی کنیم ومر این اطلال رفته را نواحی وگرنه بی عشق شیدائی مکن و بر خیره رعنایی نه، که غمام صباحی و ظلام رواحی درین ماتم اشکبار و سوگوارند