طعمه

بسیاری از جانوران طعمه، علامت‌های آشکاری دارند که به شکل شگفت‌انگیزی حواس شکارچی را به خود جلب می‌کنند.

رو به جائع میان کوه و دشت از برای طعمه ای میک رد گشت

آتشی کز دل شجر زاید طعمهٔ او هم از تن شجر است

خود محوری: همه آن‌ها به صورت انفرادی طعمه‌هایشان را جذب و سپس آنان را به قتل می‌رسانند. به عبارت دیگر همه این افراد ترجیح می‌دهند که جنایت‌هایشان را به صورت انفرادی و تکی انجام دهند.

من نی خشکم وگرچه طعمهٔ آتش نی است طعمهٔ این خشک نی ز آن آتش تر ساختند

رزق طایر نهاده در پر و بال تا به هر طعمه‌ای فرو آید

ای عشق ز تو جان نبرد دل که درین بحر او ماهی طعمه طلبست و تو چو شستی

او در فیلم طعمه راک اند رول بازی کرده‌است.

از هلالی گر سگ کوی تو خواهد طعمه ای پارهای دل بخوناب جگر سازد روان

عیبی نکنی به گفتن اطعمه ام کین گفت شنود من مزاحی است مباح

میوه این فصل رسیده به شاخ گرد چمن طعمهٔ مرغان فراخ

زان کوه و جنان پشته یلان عربده آیین بینند چو در طعمه خودی شیر ژیان را

آلن باترزبی با مارگارت روت (با نام تولد هارت) در ۱۹۴۹ ازدواج کرد. همسر او گیاهشناسی بود که در ۱۹۹۷ فوت کرد. آن‌ها دو پسر به نام‌های مارتین و استیفن و چهار نوه داشتند. پس از فوت مارگارت، آلن سه نبیره بدست آورد. در دوران بازنشستگی از پیاده‌روی و ماهی‌گیری با طعمه مصنوعی لذت برده اما ارتباط خود را نیز با همکاران و دانشجویان قدیمی از دست نداد.

خواجه چون روی به مهمان آورد وز پی طعمه او خوان آورد