طرقه

معنی کلمه طرقه در لغت نامه دهخدا

( طرقة ) طرقة. [ طَ ق َ ] ( ع اِ ) یک بار، هرچه باشد. یقال : اتیته الیوم طرقةً او طرقتین ؛ یعنی آمدم او را امروز یک بار یا دو بار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || پیشه و صنعت : هذا طرقةالرجل ؛ یعنی این پیشه و صنعت اوست. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
طرقة. [ طَ رَ ق َ ] ( ع اِ ) پی شتران. یقال : جائت الابل علی طرقة واحدة، و علی خِف واحد؛ ای علی اثر واحد. ( منتهی الارب ). اثر الابل بعضها فی اثر بعض. ( مهذب الاسماء ). || پر برهم نشسته. ( منتهی الارب ).
طرقة. [ طَ رِ ق َ ] ( ع ص ) مؤنث طَرِق. زن فال سنگک گیر. ج ، طرقات. رجوع به طرقات شود.
طرقة.[ طُ ق َ ] ( ع اِمص ) تاریکی. || آزمندی. || گولی. || ( ص ) گول. || ( اِ ) سنگریزه بر یکدیگر افتاده. || خوی. عادت. یقال : مازال هذا طرقتک ؛ ای دأبک. || راه. روش. || راه بسوی چیزی. || بر همدیگر نهاده. || خطوطهای کمان. ج ، طرق. || کار. صنیعة. یقال : هذه طرقة رجل واحد؛ ای صنیعة رجل واحد. || ( مص ) توبرتو و بر هم نهادن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
طرقة. [ طُ رَ ق َ ] ( ع ص ) رجل طرقة؛ مرد به شب درآینده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
طرقه. [طُ ق َ / ق ِ ] ( اِ ) مرغی است. نوعی مرغ است سیاه ، دوچند گنجشکی و سخن گوی. قسمی مرغ که پرهای آن به سیاهی گراید و مانند طوطی تقلید صوت شنوده کند. شارک. شارو. شار. شحرور. قره طاوق. توکا. چاله خوس. چاله خسب.
طرقه. [ طُ ق َ ] ( اِخ ) از توابع خراسان ، و دارای معدن زغال سنگ است. ( جغرافی اقتصادی کیهان ص 40 ).

معنی کلمه طرقه در فرهنگ معین

(طَ رَ قِّ ) (اِ. ) = ترقه : نوعی بازیچه برای بچه ها حاوی مقداری باروت که با آتش زدن منفجر شده و صدای زیادی می دهد.

معنی کلمه طرقه در فرهنگ عمید

= چکاوک

معنی کلمه طرقه در فرهنگ فارسی

۱ - باروت . ۲ - بازیچه ایست کودکان را
مرغیست نوعی مرغ است سیاه دو چند گنجشکی و سخن گوی قسمی مرغ که پرهای آن بسیاهی گراید و مانند طوطی تقلید صوت شنوده کند .

معنی کلمه طرقه در ویکی واژه

ترقه: نوعی بازیچه برای بچه‌ها حاوی مقداری باروت که با آتش زدن منفجر شده و صدای زیادی می‌دهد.

جملاتی از کاربرد کلمه طرقه

گفت خطش که طرقه تعویذی از پی بستن نظر دارم
صد مطرقه کشیده در یک قدح بکرده صد زین قدح کشیده چون عاقلان نشسته
طرقه العینی بمعراج حقایق میرسد هر که خود را با براق عشق هم تک میکند
چو دوست سخت دل افتاد سیف فرغانی برو چو مطرقه می زن سری برین سندان
نیست نحاس کش از مطرقه داند همه کس سبز دارد بن دندان ضواحک نحاس
گهی چو مطرقه، بر گوشمال خصم مجّد گهی چو سندان، بر زخم های سخت صبور
فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِیداً هذا کلام الجنّ بعضهم لبعض، ای طلبنا خبر السّماء فوجدنا ابواب السّماء و طرقها مُلِئَتْ من الملائکة الّذین یحرسون من الاستماع. وَ شُهُباً جمع شهاب و هو المضی‌ء المتوقّد من النّار یرمون بها.
این استان به دلیل داشتن جنگل‌های حرا، میزبان تعداد بسیاری از پرندگان آب‌زی است. نوار ساحلی خلیج فارس و نیز جزیره‌های این خلیج همچنین جایگاه تخم‌گذاری و پرورش پرندگان دریایی همچون پرستوی دریایی کاکلی بزرگ، پرستوی دریایی کاکلی کوچک و سلیم خرچنگ‌خوار است. مناطق کوهستانی استان بوشهر نیز که پوشش گیاهی بنه و بادام کوهی دارند گونه‌های فراوانی را در خود جای می‌دهند. از آن جمله می‌توان به سهره طلایی، سهره صورتی، گنجشک کوهی، سسک‌ها و طرقه آبی و کوهی اشاره کرد.
میگوید از گفت ما بر ما واجب است و سزا که یاری دهیم مؤمنانرا چنانک ابراهیم را از دست آن جبار متمرد خلاص داد و از آتش عقوبت وی برهانید، و یک پشه بر نمرود مسلط کرد تا در بینی وی شد و بدماغ رسید و از آن میخورد و وی را می‌گزید، و پیوسته مطرقه بر سرش میزدند تا از آن آسایش می‌یافت، و چهل روز درین عذاب بود. و گویند که چهار صد سال درین عذاب بود پس هلاک شد و نیست گشت.
طالب دوست شکایت نکند از دشمن چه غم از سرزنش مطرقه مر سندان را
تا شرط شغل سوزن و سوزنگری بود آخر همی به مثقبه اول به مطرقه