طرفة العین

معنی کلمه طرفة العین در لغت نامه دهخدا

( طرفةالعین ) طرفةالعین. [ طَ ف َ تُل ْ ع َ ] ( ع اِ مرکب ) یک باربر هم زدن پلک چشم ( و کسانی که بضم طاء خوانند محض غلط ). ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). چشم بهم زدن به یک دم. به یک چشم زدن. به یک چشم زد. || ( فرهنگستان ) چشم زخم. لحظه. چشم زد : و یک طرفةالعین هیچ طاعت از او فوت نشد. ( قصص الانبیاء ص 137 ). یک طرفةالعین تقدیم و تأخیر نیفتد. ( جهانگشای جوینی ).

معنی کلمه طرفة العین در فرهنگ معین

( طرفة العین ) (طَ فَ ةُ یا ةَ عَ ) (مص م . ) یک چشم برهم زدن ، یک آن .

معنی کلمه طرفة العین در فرهنگ عمید

( طرفةالعین ) یک چشم به هم زدن، یک آن، یک لحظه.

معنی کلمه طرفة العین در فرهنگ فارسی

( مصدر ) یک بار بهم زدن پلک چشم چشم بهم زدن بیک چشم زدن بیک چشم زد یا یک طرفه العین . بیک چشم زد : یک طرفه العین تقدیم و تاخیر نیفتد . به یک طرفه العین . در مدتی معادل یک چشم زدن : جبرئیل دست من بگرفت و مرا بیک طرفه العین باسمان اول برد . یا دریک طرفه العین . به یک طرفه العین : زصحن خاک در یک طرفه العین بر آمد تا قضای قاب قوسین . ( اسرارنامه عطار ) توضیح این کلمه را در تداول بضم طائ تلفظ کنند و خطاست .
یکبار بر هم زدن پلک چشم و کسانی که بضم طائ خوانند محض غلط .

معنی کلمه طرفة العین در ویکی واژه

یک چشم برهم زدن، یک آن.

جملاتی از کاربرد کلمه طرفة العین

چشم شوخت کی نظر بر حال زارم افکند طرفة العینی ز خواب ناز چون بیدار نیست
حقّ سبحانه و تعالی برکات این پادشاه دین و سلطان اهل یقین و پیشوای اهل طریقت و مقتدای اهل حقّیقت در هیچ حالت ازما و از کافۀ اسلام منقطع مگرداناد و ما را در دنیا و آخرت درزمرۀ خادمان آن حضرت مبارک و چاکران مقدس حشر کناد و در قیامت بخدمت او مستسعد گرداناد تا چنانک فرمودست کی جواب کهتر بر مهتر بود، شفیع خطاها و زلات ما باشد و دل ما را بر محبت خویش و تن ما را بر خدمت دوستان خویش وقف داراد و ما را یک طرفة العین و کم از آن بما و خلق بازمگذاراد و آنچ ناگزیر دین و دنیا و آخرت ماست یا خدمت و دوستی او و حضرت اوست و محبت او، بارزانی داراد بحقّ محمد و آله اجمعین والحمدلله رب العالمین و الصلوة علی رسوله محمد صلی اللّه علیه و سلم.
جُرَیْری گوید گروهی پرسیدند از سماع گفت برقها بود که بجهد و انوار بود که پدید آید پس پنهان شود چه خوش بود اگر بپاید یک طرفة العین و درین معنی گفته اند:
از آن باد باشد که در خاک ریزد بیک طرفة العین و کمتر شکوفه
گفتا بیک طرفة العین آن فریشته مرا ازین پرده بآن پرده دیگر برد مسافت پانصد ساله راه، هم چنان آواز داد که منم پرده دار نخستین و محمّد با من، فریشته ای از درون پرده دوم آواز داد که: اللَّه اکبر، و دست از زیر پرده بیرون کرد و مرا در درون گرفت و مرا بیک طرفة العین بپرده سوم رسانید پانصد ساله راه، و هم‌ برین نسق مرا می‌بردند تا هفتاد پرده باز بریدم پهنای هر پرده‌ای پانصد ساله راه، و میان دو پرده پانصد ساله راه، گفته‌اند که آن پرده‌ها از نور و ظلمت است و آب و برف، و گفته‌اند مرواریدست و پروانه زر بعضی از آن، و بیک قول جبرئیل با وی بود تا این پرده‌ها باز گذاشت. آن گه رفرفی سبز دیدم که از بالا فرو گذاشته، نور روشنایی وی بر نور آفتاب غلبه کرده، جبرئیل مرا بر گرفت و بر آن رفرف نشاند. قال: فلم یزل یرفعنی و یخفضنی حتّی انتهیت الی عرش ربی عزّ و جل فبینا انظر الی العرش و الی اللّوح المحفوظ و الی حملة العرش و العجائب.
چارتن در چار موقع بی محابا بیدرنگ طرفة العینی زند یک کاروان را یک تنه
شیخ گفت بمرو بودیم، پیرزنی بود آنجا او را سیاری گفتندی، به نزدیک ما آمد و گفت یا باسعید به تظلم آمده‌ام. شیخ گفت بازگوی گفت مردمان دعا می‌کنند کی ما را یک طرفة العین بخود بازمگذار. سی سالست تا می‌گویم کی ما را یک طرفة العین بمن بازگذار تا ببینم که من کیم یا خود کیستم. هنوز اتفاق نیفتاده است.
رب العزة جلّ جلاله این بهشتها را از بهر مؤمنان آفریده و ساخته و پرداخته، و در بعضی اخبار آورده‌اند که بدوازده ماه بیافرید، و اگر خواستی بیک طرفة العین بیافریدی، و بروایتی روز پنجشنبه آفرید، و بروایتی روز آدینه. و درست آنست که این بهشتها بالای هفت آسمان‌اند، آنجا که عرش مجید است در هوای آخرت، و رسول خدا شب معراج در آن شده و بعضی غرفه‌ها و قصرها دیده و نشان داده.
هرکه بصر بصیرت به یک طرفة العین از حق فرا کند هرگز راه نیابد؛ از آن که التفات به غیر را ثمره بازگذاشتن به غیر بود و هر که را به غیر بازگذاشتند هلاک شد. پس اهل مشاهدت را عمر آن بود که اندر مشاهدت بود، و آن‌چه اندر مغایبه بود آن را عمر نشمرند؛ که آن مر ایشان را مرگ بر حقیقت بود.
رسید عمر بپایان و طرفة العینی نه بخت شد بیدار و نه چشم فتنه غنود