طراده
معنی کلمه طراده در فرهنگ معین
معنی کلمه طراده در فرهنگ عمید
معنی کلمه طراده در دانشنامه عمومی
این روستا در بخش مرکزی شهرستان رودبار جنوب قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۶۲۶ نفر ( ۱۱۹ خانوار ) بوده است.
معنی کلمه طراده در ویکی واژه
مؤنث طراد.
کشتی تندرو.
قایق، زور
علم، درفش.
جملاتی از کاربرد کلمه طراده
و روز شنبه پنج روز مانده از شعبان امیر برنشست و بدشت شابهار آمد با بسیار مردم، و در مهد پیل بود، و بر آن دکّان بایستاد، و احمد ینالتگین پیش آمد قبای لعل پوشیده و خدمت کرد و موکبی سخت نیکو با بسیار مردم آراسته با سلاح تمام بگذشت از سرهنگان و دیلمان و دیگر اصناف که با وی نامزد بودند، و بر اثر ایشان صد و سی غلام سلطانی بیشتر خط آورده که امیر آزاد کرده بود و بدو سپرده، بگذشتند با سه سرهنگ سرایی و سه علامت شیر و طرادهاد برسم غلامان سرایی و بر اثر ایشان کوس و علامت احمد- دیبای سرخ و منجوق - و هفتاد و پنج غلام و بسیار جنیبت و جمّازه. امیر احمد را گفت: بشادی خرام و هشیار باش و قدر این نعمت را بشناس و شخص ما را پیش چشمدار و خدمت پسندیده نمای تا مستحقّ زیادت نواخت گردی. جواب داد که «آنچه واجب است از بندگی بجای آرد» و خدمت کرد، و اسب سالار هندوستان بخواستند و برنشست و برفت، و کان آخر العهد بلقائه، که مرد را تباه کردند تا از راه راست بگشت و راه کژ گرفت، چنانکه پس از این آورده آید بجای خود.