طراح. [ طُرْ را ] ( اِخ ) دهی از دهستان نهرهاشم بخش مرکزی شهرستان اهواز، واقع در 34هزارگزی شمال باختری اهواز کنار کرخه ، کنار راه شوسه اهواز به سوسن گرد. دشت ، گرمسیر با 120 تن سکنه. آب آن از رودخانه کرخه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه آن در تابستان اتومبیل رو است. ساکنین از طایفه حلاف هستند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ). طراح. [ طَ ] ( ع ص ) جای دور. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). طراح. [ طَرْ را ] ( ع ص ) بیرنگ گر. گرده ریز. نقشه ریز. آنکه طرح افکند. نقاش. طراح. [ طَرْ را ] ( اِخ ) از اعلام است. ( منتهی الارب ).
معنی کلمه طراح در فرهنگ معین
(طَ رّ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - نقاش ، آن که طرح افکند، گرده ریز، نقشه ریز. ۲ - آن که برای انجام کار یا فعالیتی برنامه ریزی کند یا مطلبی را تدوین کند.
معنی کلمه طراح در فرهنگ عمید
۱. طرح کننده، نقشه کش. ۲. (نقاشی ) نقاش.
معنی کلمه طراح در فرهنگ فارسی
طرح کننده، نقشه کش، نقاش ۱ - آن که طرح افکند گرده ریز بیرنگ گر نقشه ریز . ۲ - نقاشی که طرح و گرد صورتی را ترسیم کند . ۳ - خیاطی ماهر که گرد جامه ها را ریزد . از اعلام است
معنی کلمه طراح در دانشنامه عمومی
طراح به کسی می گویند که طراحی می کند. طراح می تواند فردی باشد که به طراحی به مثابه یک اثر مستقل می پردازد؛ یا طراحی را به منزلۀ ترسیم مقدماتی برای یک اثر هنری؛ یا پیش طرح و سازماندهی برای یک اثر کاربردی به کار می گیرد. در مورد اول و دوم، فرهنگ و بینش هنرمند و همچنین حالات روحی - روانی او عامل اصلی در فرایند طراحی اوست. در مورد سوم اما او یک مسئله حل کن خلاق است که آموخته است: اول بفهمد، سپس نقشه کار را بکشد، آنگاه دیزاینی را اجرا کند که یک کارکرد یا پیام خاص را با راه و روش تصویری و تخیلی، به مخاطبینی معین، عرضه یا بیان کند. عامل اصلی طراحی حالات روحی - روانی فرد است و یکی از عوامل مهم در پدید آمدن آن خط است . خط و حرکت دو پدیده ای هستند که همیشه با هم ایجاد می شوند و به هم مربوطند. هر گونه جلوۀ بصری که با خط ایجاد می شود به حالات روانی و فیزیکی طراح مربوط است؛ حالات هیجانی طراح، شادی و نشاط، غم و تأثر، آرامش و ضعف و حتی دعا و نیایش. پس می توان نتیجه گرفت که خط وسیلۀ ثبت و ضبط هیجانات درونی طراح و عکس العمل های او نسبت به جهان خارج است. مطلب دیگر اینکه دستگاه بینایی همۀ افراد مشابه است اما، ما طرح های متنوعی از هنرمندان را مشاهده می کنیم که این امر ناشی از حالات روانی و سیستم عصبی هر فرد می باشد که دنیا را به نحوی خاص خود می بیند.
معنی کلمه طراح در ویکی واژه
نقاش، آن که طرح افکند، گرده ریز، نقشه ریز. آن که برای انجام کار یا فعالیتی برنامه ریزی کند یا مطلبی را تدوین کند.
جملاتی از کاربرد کلمه طراح
وان باغ تو را ذوق بوده طراح خیره تو در آن گام بر چه داری؟
دلبر طراح من دارد عجب آی و روی کرده پیدا از برای عاشقان طرح نوی
هر برگ خزان، دفتر صد رنگ گشاده ست طراح بهاران به چه کار است ببینید
تا عرضه دهد منتخب نسخهٔ اسرار طراح چمن معنی هرغنچه جدا بست
به طرزی خوب و دلکش دستهها بربند از آن گلها چو نقاشان شیرین کار و طراحان صاحب فن
پیر میخانه ما بود در آنجا طراح چونکه معمار ازل طرح جهان را میریخت
طراح خزان کیست درین باغ ببینید؟ در جوش بهاران چمن آرایی اگر هست