معنی کلمه طاقیه در لغت نامه دهخدا
بترگ طاقیه گفتم که برگ گل ماند
خیال گفت نگفتی سخن به اندازه.نظام قاری ( دیوان البسه ص 106 ).صد عرقچین فدای طاقیه باد
هیچ از قالبش نیاید یاد.نظام قاری ( دیوان البسه ص 55 ).قلمی فوطه و کرباس و ندافی و قدک
یقلق وطاقیه و موزه و کفش و دستار.نظام قاری ( دیوان البسه ص 15 ).بر سر بجای طاقیه ام هست کله پوش
تخفیفه راجنیبه و دستار میکنم.نظام قاری ( دیوان البسه ص 25 ).ترگها باید که تا یابد اصولی طاقیه
ورنه بتوان آستینی از نمد برساخت تاج.نظام قاری ( دیوان البسه ص 54 ).