ضمیران
معنی کلمه ضمیران در فرهنگ فارسی
ضومران ٠ گیاهی است که شاه اسپر غم گویند ٠
جملاتی از کاربرد کلمه ضمیران
صحبت روشن ضمیران کیمیای دولت است خاک را از چهره سیمین کند زر ماهتاب
وگرچه شب و روز بیش از ستاره کند مرغزار فلک ضمیران گل
شاخ زرین گشته از رنگ و فروغ باد رنگ مرز مشگین کشته از بوی و نسیم ضمیران
صحبت روشن ضمیران زنگ از دل می برد باده روشن شب مهتاب می باید کشید
مرا چون شمع جا در مجلس صافی ضمیران ده چراغ انجمن گردان زبان آتشینم را
رنگ و بو روشن ضمیران را نگردد سنگ راه چون شود خورشید طالع شبنم از گل بگذرد
محفل روشن ضمیران جای قیل وقال نیست چون صدف در پیش دریا گوش می باید گرفت
مخالفان ترا همچو هاویه جنت موافقان ترا همچو ضمیران آتش
دمد زگفته آشفته ضمیران ای زلف مجاورش چو تو در پرده ضمیر شدی
بشمعی خانه فانوس روشن شد، عجب نبود کند گر یاد او از جمله روشن ضمیرانم