ضخامت

معنی کلمه ضخامت در لغت نامه دهخدا

ضخامت. [ ض َ م َ ] ( ع اِمص ) هنگفتی. تناوری. غلظت. غِلّت ( لهجه محلی قزوین ). کلفتی. ستبری : روباه ضخامت جثه بدید... ( کلیله و دمنه ).ستبرا. || ( مص ) کلان و فربه گردیدن. ( منتهی الارب ). تناور شدن. ( تاج المصادر ) ( زوزنی ) ( مجمل اللغة ) ( دهار ). فخامة. بزرگ تن شدن. ( غیاث ) ( آنندراج ).

معنی کلمه ضخامت در فرهنگ معین

(ضَ مَ ) [ ع . ضخامة ] ۱ - (مص ل . ) کلفت شدن ، فربه شدن . ۲ - (حامص . ) کلفتی ، ستبری .

معنی کلمه ضخامت در فرهنگ عمید

۱. ستبر شدن، کلُفت شدن، کلُفتی، ستبری.
۲. فربه شدن.

معنی کلمه ضخامت در فرهنگ فارسی

ستبروکلفت شدن، فربه شدن، کلفتی، ستبری، ستبرا
۱ - ( مصدر ) کلان و فربه شدن . ۲ - کلفت شدن ستبر گشتن . ۳ - ( اسم ) فربهی . ۴ - کلفتی ستبری ستبرا .

معنی کلمه ضخامت در ویکی واژه

spessore
ضخامة
کلفت شدن، فربه شدن.
کلفتی، ستب

جملاتی از کاربرد کلمه ضخامت

ساختمان ارگ دارای دیوارهای بسیار ضخیم و نفوذ ناپذیریست. بیشترین ضخامت دیوارها در دیوارهای بیرونی ارگ وجود دارد. در این دیوارها در قسمت بالا ناودان‌هایی سنگی جهت باران درست شده و نیز مزغل‌هایی جهت تیراندازی تعبیه شده‌است.
اکسید آلومینیوم عایق می‌باشد و می‌تواند در مقابل ولتاژهایی از چند تا چندین هزار ولت به عنوان عایق عمل کند که کیفیت و کمیت آن به نوع آلیاژ و ضخامت لایه اکسیدی بستگی دارد