ضارب
معنی کلمه ضارب در فرهنگ معین
معنی کلمه ضارب در فرهنگ عمید
معنی کلمه ضارب در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - زننده جمع : ضوارب ضاربین . ۲ - زننده ( قلب و غیره ) .
زننده یا زننده تیر قداح یا امین نیر قمار یا رونده یا لیل ضارب شب سخت تاریک شب که تاریکی آن همه اطراف را پوشد یا ناقه لگد زننده وقت دوشیدن یا شتر ماده که دم را برداشته بر شرم خود زنان رود ضاربه مثله یا ضارب السلم و هو شجر مجنمع من المسلم و بالیمامه یسمی ضارب یا مرغ طلبکار رزق یا جای پست هموار درختناک یا پاره ای از زمین درشت دراز در زمین نرم زمین فراخ در وادی یا آب راهه و رحبه مانندی در وادی جمع ضوارب یا زننده برنگی از رنگها مائل برنگی جوده الضارب الی البیاض نیکوترین آنست که به سپیدی زند
معنی کلمه ضارب در ویکی واژه
ضوارب. ضاربین.
جملاتی از کاربرد کلمه ضارب
ساعت ۱۰٫۴۰ دقیقه صبح چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶ سه فرد ضارب از ناحیه غربی حرم قصد ورود به صحن را داشتند. این افراد هر دو مواد انفجاری به خود وصل کرده بودند و به محض ورود به حرم، شروع به تیراندازی بی هدف کردند، در این حمله سه مأمور مجروح شدند و یک باغبان فضای سبز کشته شد. یکی از این افراد مواد همراه خود را در مقابل دروازه شبستان منفجر میکند و فرد دوم در حال فرار توسط پلیس هدف گلوله قرار گرفته و کشته میشود. مأموران موفق میشوند کمربند انفجاری این فرد را خنثی نمایند. بنا بر اعلان صدا و سیمای ایران این افراد عضو داعش بودند که همزمان با حمله به مجلس شورای ایران، به حرم سید روحالله خمینی نیز حمله کردهاند.
افلاک به رمح طعنه طاعن ایام به سیف هجر ضارب
تمام ذرات بنیادی دارای یک خصوصیت کوانتوم مکانیکیاند که میتوان تقریباً آن را چرخش فرض کرد. فرمیونها (الکترونها، پروتونها و نوترونها) دارای چرخشهایی هستند که مضارب نیمه صحیحاند؛ بدین معنا که اگر بخواهیم با استعاره صحبت کنیم باید بگوئیم که لازم است دو دور کامل بچرخند تا به وضعیت ابتدایی خویش بازگردند. بوزونها (مثلاً فوتونها) دارای چرخشهایی با مضرب صحیح (۰ ۱، ۲، و غیره) هستند.
هر آینه لب شیرین جواب تلخ دهد چنان که صاحب نوشند ضارب نیشند
فانت حسام الملک و اللّه ضارب و انت لواء الدّین و اللّه عاقد
ض ضرب تیغ او شد ضامن فتح و ظفر ضارب ضحاک و ضیغم در دم هیجا علی است
جلد سوم: کتابهای اقرار، عاریه، غصب، شفقه، قراض و مضاربه، مساقاة، اجارات، مزارعه، احیاء موات، وقوف و صدقات، هبات، لقطة.
عدولی عن محبتم فسادی و موتی فی مضاربهم صلاحی
آن ضارب سیف آمد و این صاحب خانه آن فتح مصور شد و این جود مجسم
دست حق ضارب خندق که به یک ضربت او طاعت جن و بشر جمله مقابل نبود
سینهام چاک شد و ضارب خنجر پنهان پردهام پاره شد و پردهدری پیدا نیست
و قیل: فیه تقدیم و تأخیر، و التّقدیر «راضیة» لسعیها و اللّام زیادة کما تقول: ضارب لزید، و انت ترید ضارب زیدا. و قیل: بثواب عملها فی الجنّة «راضیة». قیل: هم اهل السّنّة.
گر نبودی مضارب و انباز سفرهٔ او شکم نگردی باز