صورتک
معنی کلمه صورتک در فرهنگ عمید
۲. مجسمۀ کوچک.
۳. = ماسک
معنی کلمه صورتک در فرهنگ فارسی
معنی کلمه صورتک در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه صورتک در دانشنامه عمومی
از صورتک بیش تر برای حفاظت، پنهان بودن، نمایش یا سرگرمی بر روی صورت استفاده می کنند. صورتک ها از روزگار باستان برای هر دو نیاز تشریفات ( مراسم ها ) و کاربردی ( عملی ) به کار می رفته اند. آن ها بیش تر بر صورت پوشیده می شوند، هرچند ممکن است برای اجرا، دیگر نقاط بدن را نیز بپوشانند.
ماسک شی است که به طور معمول برای پوشاندن صورت به کار می رود، انواع مختلف آن برای حفاظت، پنهان کردن، اجرا یا سرگرمی و تفریح کاربرد دارد. از روزگار باستان، ماسک ها در مراسم آیینی و اهداف خاص به کار می رفتند. ماسک ها به طور معمول برای پوشاندن صورت به کار می رود، اما ممکن است در موقعیتی دیگر ی از بدن بازیگر نیز استفاده شوند، انسان های غول پیکر منطقه ای در استرالیا از ماسک هایی استفاده می کنند که در واقع روح محافظ شخص هستند و بدن آن ها را می پوشاند در حالیکه زنان قبیله اینوئیت در آمریکای شمالی در هنگام قصه گویی و رقص از ماسک های انگشتی استفاده می کنند. امروزه با توجه به افزایش آمار مبتلایان به ویروس کرونا در سراسر جهان، از ماسک های مختلفی در مقیاس گسترده استفاده می شود. همچنین به علت کمبود ماسک در برخی از کشورها از جمله ایران، عده ای از افراد تصمیم گرفتند خودشان ماسک هایی را تولید کنند که به اصطلاح به ماسک های خانگی معروف شدند و به همین علت، در مدت زمان کمی، جای ماسک های پزشکی را گرفتند.
• کلمه ماسک از ریشه فرانسوی masque و همتای ایتالیایی آن maschera و اسپانیایی mascara
• همچنین نیای آنها ممکن است در لاتین mascus, mascz به مفهوم روح ( ghost )
• عبری، masecha به مفهوم ماسک
• عربی، مَسخَرهٌ ( maskharah ) به مفهوم شوخ، دلقک، شخصی در لباس مبدل
• مَسخَرَ ( maskhara ) کسی که تمسخر می کند، کسی که دست به کاری ساختگی می زند
• مَسَخَ ( masakha ) کسی که تغییر شکل می دهد.
ماسک. چنگ زننده به چیزی و گیرنده. ( ناظم الاطباء ) . نگاه دارنده؛ و رجوع به ماسکه و تمسک شود. قابض. ( یادداشت به خط دهخدا ) . دهخدا ) . ماسک. چنگ زننده به چیزی و گیرنده. ( ناظم الاطباء ) . نگاه دارنده.
معنی کلمه صورتک در دانشنامه آزاد فارسی
پوششی ساختگی برای بخشی از چهره یا تمام آن، یا برای کُلّ سر، که در برنامه های آیینی یا نمایشیِ بسیاری از فرهنگ ها کاربرد دارد. سنت های نمایشی که از صورتک استفاده می کنند، عبارت اند از تئاتر یونانی (با صورتک های کُلّ سر)، نمایش نو در ژاپن (با صورتک های چهره ای)، و کُمدیا دلارتۀ ایتالیایی (با نیم صورتکهای کاریکاتوری). در قرن ۲۰ استفاده از صورتک در اجراهای تئاتریِ جدید و مُد روز دوباره رواج یافت. در بسیاری از فرهنگ ها، صورتک ها جنبۀ مهمی از زندگی دینی و اجتماعیِ جامعه اند. اغلب به شکل حیوانات اند، و گاهی نیاهای توتمی، آدمیان، یا ارواح را باز می نمایند؛ صورتک ها واقع گرایانه یا انتزاعی می توانند باشند؛ شکل آن اغلب براساس سنت تعیین می شود؛ در برخی موارد، صورتک مقدس است و واجد نیرویی فوق طبیعی پنداشته می شود، و گاه تصور می شود روحی که صورتک مظهر آن است، استفاده کنندۀ صورتک را تسخیر می کند. صورتک های مربوط به مرگ یا مراسم تدفین، که شبیه به فرد متوفی ساخته می شوند، اغلب با باورِ بازگشت روح در ارتباط اند.
معنی کلمه صورتک در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه صورتک
صورتکده شد کلبه من سر به سر ای چشم انگیختن نقش ز دیوار میاموز
رو بشهرستان معنی آر از این صورتکده تا که باشی در میان اهل معنی سر فراز
در آتن و شهرهای اطراف آن اجراهایی نمایشی به نام کوموس یا رقصها و آوازهای دسته جمعی مرسوم بوده است که اجراکنندگان اغلب لباسهای مضحک بر تن میکردند و صورتک بر چهره میزدند و خود را به هیئت جانوران درمیآوردند. این نمایشها صرفاً برای وقت گذرانی نبوده و اغلب غایتی دیگر نیز داشتهاند و بسا اوقات جزو نوعی از مراسم اعیاد مذهبی بودهاند.
پیکرم مانی صورتکدهٔ نومیدیست بیرخت هرچه کشم ناله کشیدن باشد
بر گیر نقابِ صورتک را ـ بردار زِ زخمها نمک را
از وی مثل وندتا توسط بسیاری از گروههای سیاسی به عنوان تمثیلی از ظلم و ستم یاد شدهاست. لیبرترینها و آنارشیستها از آن برای ترویج عقاید خودشان استفاده کردند. دیوید لوید گفت: «صورتک گای فاکس دیگر یک نقاب معروف شده که در اعتراضها از آن استفاده میشود—و من از این بابت خوشحالم، به نظرم این نقاب منحصر به فرد است و در بین مردم رواج دارد.»
حیرتم بیاثر از انجمن عالم رنگ همچو آیینه ز صورتکدهٔ چین آمد
حسن معنی هر که دارد مردم چشم من است چشم من چون خانه آیینه صورتکار نیست
یکی از شیخ پرسید که مصطفی با آن عظمت که لَوْلاکَ لَمَا خَلَقْتُ الْاَفْلاکَ میگوید یا لَیْتَ رَبّ مُحَمدٍ لَمْ یَخْلُقْ مُحَمَّداً این چون باشد؟ شیخ فرمود «سخن به مثال روشن شود؛ این را مثالی بگویم تا شما را معلوم گردد، فرمود که در دهی مردی بر زنی عاشق شد و هر دو را خانه و خرگاه نزدیک بود و به هم کام و عیش میراندند و از همدیگر فربه میشدند و میبالیدند، حیاتشان از همدیگر بود چون ماهی که بهآب زنده باشد. سالها بههم می بودند، ناگهان ایشان را حقّ تعالی غنی کرد گوسفندان بسیار و گاوان و اسبان و مال و زر و حشم و غلام روزی کرد از غایت حشمت و تنعّم عزم شهر کردند و هر یکی سرای بزرگ پادشاهانه بخرید و به خیل و حشم در آن سرا منزل کرد، این به طرفی او به طرفی و چون حال به این مثابت رسید نمیتوانستند آن عیش و آن وصل را ورزیدن، اندرونشان زیر زیر میسوخت نالههای پنهانی میزدند، و امکان گفت نی. تا این سوختگی به غایت رسید کلّی ایشان درین آتش فراق بسوخت. چون سوختگی به نهایت رسید، ناله در محلّ قبول افتاد اسبان و گوسفندان کم شدن گرفت به تدریج به جایی رسید که بدان مثابتِ اولّ باز آمدند بعد مدّت دراز باز به آن ده اوّل جمع شدند، و به عیش و وصل و کنار مشغول گشتند از تلخی فراق یاد کردند آن آواز برآمد که یالیتَ رَبّ مُحمّدِ لم یخلق محمّداً چون جان محمّد مجرّد بود در عالم قدس و وصل حقّ تعالی میبالید، در آن دریای رحمت همچون ماهی غوطهها میخورد هر چند درین عالم مقام پیغامبری و خلق را رهنمایی و عظمت و پادشاهی و شهرت و صحابه شد امّا چون باز به آن عیش اوّل بازگردد گوید که «کاشکی پیغامبر نبودمی و به این عالم نیامدمی» که نسبت به آن وصال مطلق آن همه بار و عذاب و رنج است. این همه علمها و مجاهدهها و بندگیها نسبت به استحقاق و عظمت باری همچنانست که یکی سر نهاد و خدمتی کرد تو را و رفت، اگر همه زمین را بر سر نهی در خدمت حقّ همچنان باشد که یکبار سر بر زمین نهی که استحقاق حقّ و لطف او بر وجود و خدمت تو سابق است تو را از کجا بیرون آورد، و موجود کرد و مستعدّ بندگی و خدمت گردانید، تا تو لاف بندگی او میزنی، این بندگیها و علمها همچنان باشد که صورتکها ساخته باشی از چوب و از نمد بعد از آن به حضرت عرض کنی که «مرا این صورتکها خوش آمد ساختم امّا جان بخشیدن کار توست اگر جان بخشی عملهای مرا زنده کرده باشی و اگر نبخشی فرمان تو راست. »