صوابدید
معنی کلمه صوابدید در فرهنگ معین
معنی کلمه صوابدید در فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] اجازه، تجویز.
معنی کلمه صوابدید در فرهنگ فارسی
( مصدر ) صلاح دید شور مشورت .
معنی کلمه صوابدید در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه صوابدید
در پاس ادب و حرمت و مکاتیه سرکار نایب زید مجده ساعی باشید. در خدمت سرکار نایب الحکومه در همه حال جاهد باشید. بد از احدی مگوئید. حتما اسب ها را بفروشید. به صوابدید میرزا اسمعیل در خرج مراقب باشید. چنانچه جز این باشد میان من و شما جاودانه تفریق خواهد شد.
با توجه به اینکه حکومت ناحیهٔ گلپایگان به کسی داده میشده است که منصب قوللر آقاسی را نیز دارا بود، و ایالت این ناحیه در سال ۹۹۷ قمری به الله وردی خان داده شده، میتوان برداشت نمود که در این سالها وی مقام قوللر آقاسی را داشته است. الله وردی خان هنگام انتصاب این مقام به اعطای طبل و لقب خانی مفتخر شد. قوللرآقاسی که لقب رکن الدوله داشت بعد از قورچی باشی (فرمانده گارد قزلباش) از مهمترین مقامات دولتی بود و تمام امور مربوط به غلامان به صوابدید و اجازهٔ او انجام میگرفت.