صماخ

معنی کلمه صماخ در لغت نامه دهخدا

صماخ. [ ص ِ] ( ع اِ ) سوراخ گوش. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ) ( غیاث اللغات ). سوراخ باطنی گوش. || گوش. || آب کم. ( منتهی الارب ). || سوراخ دیده. ( بحر الجواهر ) ( از آنندراج ) ( غیاث اللغات ).
صماخ. [ ص ِ ] ( اِخ ) حفصی آرد: ازنواحی یمامة یا نجد است و آن کوهی است و به قرب آن دهی است که آنرا خلیف صماخ گویند. ( معجم البلدان ).
صماخ. [ ص ُ ] ( ع اِ ) شاید که مشتق از دردی بود در صماخ و آن شکافتن گوش است چه این کلمه بر وزن ادواء ( بیماریها )است ، چون : سُعال و زُکام و حُلاق. ( معجم البلدان ).
صماخ. [ ] ( اِخ ) آبی است بر یک منزلی واسط آنرا که قصد مکه دارد. ابوعبداﷲ سکونی آرد: صماخ از آبها است که بین دو جبل طی و جبالی که بین آن و تیماء است قرار دارد. یاقوت گوید: ندانم آن صماخ همین است یا خطائی در روایت رخ داده. ( معجم البلدان ).

معنی کلمه صماخ در فرهنگ معین

(ص ) [ ع . ] (اِ. ) پردة گوش ، سوراخ گوش .

معنی کلمه صماخ در فرهنگ عمید

داخل گوش، سوراخ گوش.

معنی کلمه صماخ در فرهنگ فارسی

داخل گوش، سوارخ گوش
( اسم ) داخل گوش سوراخ گوش جمع : اصمخه . یا پرده صماخ . غشایی است و شفاف و بیضی شکل که بین گوش خارجی و صندوق صماخ قرار دارد و درحقیقت گوش میانی را از گوش خارجی جدا می کند . قطر عمودی پرده صماخ ده میلیمتر و قطر قدامی خلفی آن ۹ میلیمتر و ضخامتش ۱ / ۱٠ میلیمتر است . پرده صماخ به طور مایل در انتهای مجرای گوش خارجی قرار دارد و با سطح افق زاویه ای به وجود می آورد که فرجه اش به طرف خارج پرده صماخ فرو رفتگیی وجود دارد که ناف نامیده می شود و در قسمت بالای پرده قسمتی است که از قسمتهای دیگر نازکتر است و به نام پرده سست شراپنل موسوم است . سطح داخلی پرده صماخ محدب است و در وسط آن دسته استخوان چکشی متکی است . سطح خارجی پرده و سطح داخلی آن از طبقه مخاطی مفروش است . در فاصله این دو قسمت یک طبقه لیفی قرار دارد پرده گوش تمپان پرده تمپان . یا صندوق صماخ . فضایی است به شکل عدسی مقعر الطرفین یا مانند طبلی که قاعدتینش به هم نزدیکند . قطر قدامی آن ۱۵ میلیمتر است و قطر عرضی آن در حقیقت ارتفاع طبل است در حدود محیط آن ۴ میلیمتر و در پایین ۵ یا ۶ میلیمتر در بالا و یک تا ۲ میلیمتر در قسمت مرکز است . جدار خارجی صندوق صماخ قسمت عمده اش به وسیله پرده صماخ فرا گرفته شده است . جدار داخلی آن شامل پنجره گرد و جیب صماخی و دماغه است که مجاور اولین پیچ حلزون گوش داخلی است جدار فوقانی صندوق از دو قسمت صدف استخوان گیجگاه و قسمتی از سطح قدامی فوقانی استخوان خاره درست شده است و جدار تحتانی آن به شکل ناودان باریکی است که ۳ میلیمتر عرض دارد . و سطح آن تقریبا یک میلیمتر ایین تر از سطح جدار تحتانی مجرای گوش خارجی است . در جدار خلفی صندوق صماخ مجرای صماخی پستانی و فرو رفتگی شاخه خلفی استخوان سندانی بر آمدگی نیزه یی قرار دارند . در جدار قدامی سوراخ شیپوراستاش جای دارد .
آبی است بر یک منزلی واسط آنرا که قصد مکه دارد

معنی کلمه صماخ در فرهنگستان زبان و ادب

[شنوایی شناسی] ← حفرۀ گوش میانی

معنی کلمه صماخ در ویکی واژه

پردة گوش، سوراخ گوش.

جملاتی از کاربرد کلمه صماخ

از بس غریو نوحه گران و غبار خاک چشم زمانه کور و صماخ فلک کر است
مجرای گوش خارجی، لوله ایست به طول ۲ یا ۳ سانتیمتر که در حدود یک سانتیمتر مکعب حجم دارد و به پردهٔ صماخ ختم می‌شود. ارتعاشات صوتی تا قسمت انتهایی این لوله به وسیلهٔ هوا منتقل می‌شود و پس از آن به وسیلهٔ محیط‌های جامد یا مایع به گوش میانی انتقال می‌یابد.
ببرم چو بر نشینم به تکاور فصاحت وقراز صماخ جذر اصم از سبک عنانی
آنقدر زی در جهان شاها کت آید در صماخ ذکر محشر داستان رستم و رویینه‌تن
توبه در فصل گل آشفته زمستان مطلب می بده کم نرود گفته زاهد بصماخ
بانگ کوس اندر صماخت خوشتر از بانگ رباب بوی خون اندر مشامت بهتر از بوی عبیر
بهر آوازی ز کوس فقر یا آوازه ای گوش جان دارد دلم بر روزن کاخ صماخ
جز با جمال دلبر و جز با مقال دوست نشتر بدیده خوشتر و سیماب در صماخ
بر ضمیرفلک، صفیرم ریخت در صماخ فلک صدای من است
فرود آمده زین فضای فراخ به دهلیزه تنگ کاخ صماخ
ای گوش ره صماخ بر بند ای چشم در سرای بگشا