صقالت
معنی کلمه صقالت در فرهنگ معین
معنی کلمه صقالت در فرهنگ عمید
معنی کلمه صقالت در فرهنگ فارسی
معنی کلمه صقالت در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه صقالت
ای عزیز چون در مبادی اشراق انوار جلال وهم و عقل در زاویۀ عدم متواری شوند بر لوح دل اگرچه مهذب بود و مستعد که نقش کندو چون حجاب عزت برنخیزد عکس چگونه ظاهر شود بر آینۀ صقالت یافتۀ دل؟
منم آن آینه که از هر رنگ داده مهرت صقالت است مرا
و چون آیینه دل در کمال صقالت بود نوری چون نور خرشید که در آینه صافی ظاهر شود پدید آید که نظر از قوت شعاع او برو ظفر نیابد البته.
رخسار تو مرآت صقالت زده است مرآت صقیل را به زنگار مده
گر نیستی صقالت رایت ز آه حلق بودی گرفته آینه آفتاب زنگ