صفورا

معنی کلمه صفورا در لغت نامه دهخدا

صفورا. [ ص َ ] ( اِخ ) دختر حضرت شعیب و زوجه حضرت موسی است که در مقابل هشت سال شبانی شعیب با ازدواج با او نایل شد. ( قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 84 و رجوع به تفاسیر شود :
موسی از بهر صفورا کند آتش خواهی
وآن شبانیش هم از بهر صفورابینند.خاقانی.در هوای عشق آن نور رشاد
خود صفورا هر دو دیده باز داد.مولوی.رجوع به صفور شود.

معنی کلمه صفورا در فرهنگ فارسی

زوجه موسی ۴ .

معنی کلمه صفورا در فرهنگ اسم ها

اسم: صفورا (دختر) (عبری) (پرنده) (تلفظ: safurā) (فارسی: صفورا) (انگلیسی: safura)
معنی: گنجشک ماده، صیپورا، ( اَعلام ) نام زوجه ی حضرت موسی ( ع ) و دختر حضرت شعیب ( ع )، مصرف کننده اندوخته ها، خالی کننده ظروف، نام همسر حضرت موسی و دختر حضرات شعیب

جملاتی از کاربرد کلمه صفورا

مفسران گفتند چون آن عقد میان ایشان برفت و دختر کهین که نام وی صفورا است بزنی بوی داد شعیب او را فرمود تا گوسفندان بچرا برد و آن عصا که آدم از بهشت آورده بود و پیغامبران گذشته از یکدیگر بمیراث می‌بردند تا بروزگار شعیب به شعیب رسید، آن عصا بموسی داد.
تیره شب را طره چون موی صفورا تافته روز را رخ چون کف موسی عمران ساخته
وز هوا و عشق آن نور رشاد خود صفورا هر دو دیده باد داد
قالَتْ إِحْداهُما و هی الصّغری و اسمها صفورا یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ لرعی الغنم إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ و قد جرّبنا قوّته برفعه الحجر و نزحه الدّلو و جرّبت امانته حیث منعنی من المشی قدّامه، و قیل الْقَوِیُّ فی بدنه الْأَمِینُ فی عفافه.
به چین وحلقه ی زلفت دل بلند اقبال اسیر همچو به چنگال باز عصفوراست
صد چو صفورا ورا مجاور درگه صد چوکتایون ورا خدم شده سنان
دگر یک صفورای دخت شعیب دگر مادر یوسف پاک جیب
بنای امامزاده محمد (صفورا) در قم، خیابان خاکفرج، جنب بیمارستان خیریه الهادی واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۷۸ با شمارهٔ ثبت ۲۶۶۷ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
صفورا (مادرم) از قول یغما نقل می‌کند که خانوادهٔ حیدر، زمانی که حیدر حدوداً ۱۵ ساله بوده، به شهر آمده‌اند و در اصطبل «باغ مجتهدی» خانه گرفته‌‌اند.
صفورا همسر یغما که دختری روستایی و بی‌سواد بوده، در حدود سی‌سالگی یغما به عقد او در می‌آید، در حالی که خود بیست‌ و یک ساله بوده است.
صفورا می‌گوید که حیدر در این زمان معتاد بوده و تریاک می‌کشیده است. اما آن چه یغما در نقل‌هایش برای اطرافیان، به آن اشاره کرده و در آن از اعتیاد خود سخن گفته، مربوط به سال‌های بعد یعنی حدود سی‌سالگی‌اش بوده است. از این دو گفته -اگر چه یقین نیست- چنین می‌توان نتیجه گرفت که یغما سال‌های زیادی از جوانی‌اش را در باتلاق اعتیاد دست و پا زده و آن طور که خودش می‌گفت فاصله‌ای تا غرق شدن نداشته است.
صفورا همسر یغما، هم آن‌زمان، و هم امروز بی‌سواد بوده و هست و نمی‌توان به گفته‌ها و خاطرات شفاهی او اعتماد زیادی کرد، اما به هر حال اگر همه شواهد مربوط به باسواد شدن و شاعر شدن یغما را کنار هم بگذاریم، باز هم ابهاماتی در میان می‌ماند که نمی‌توان دلایل منطقی برای آن جستجو کرد، بجز اینکه بپذیریم یغما قریحه‌ای سرشار، حافظه‌ای توانمند و استعدادی پر ظرفیت و طبعی حساس و روان داشته و در فاصله سالهای ازدواج تا آغاز فعالیت ادبی‌اش، پیوسته مطالعه می‌کرده و دانش ادبی می‌اندوخته است.
مرحبا ای اوج بخش در حضیض افتادگان کز تو در بازوی عصفوراست شهبال عقاب
خمش ای صفورا بگذار او را تو ز خویشتن گو که چه کیمیایی
هم عصایی هم صفورایی به دست آرد کلیم ور به چوپانی ز مصرش سوی مدین می‌بری
پس از دو سه ماهی، صفورا و زهرا به نیشابور برمی‌گردند و یغما چند ماه دیگر در تهران می‌ماند.
خوانندگان این گروه دو خواهر به نام‌های صفورا و ملودی صفوی هستند. شعر ترانه‌ها از ملودی (خواهر بزرگتر) است و آهنگ‌ها ساخته صفورا هستند.
آن طور که خود صفورا می‌گوید در خانهٔ یک ارباب، کلفت بوده که کسانی از خانواده ارباب پدر حیدر به خواستگاری او می‌آیند. به احتمال زیاد این رویداد، پس از این که حیدر، خدمت نظام را تمام کرده و به نیشابور بازگشته، توسط یکی از دوستانش که با او در کارخانهٔ برق کار می‌کرده‌اند، سامان گرفته است.
صفورا به یاد می‌آورد که یغما برایش تعریف می‌کرده که شبی می‌خواسته از خانه ارباب بگریزد و به روستا برود. او اضافه می‌کند که حیدر عاشق بوده و به دنبال معشوق خود به روستا می‌رفته است.