صفت برتر

معنی کلمه صفت برتر در فرهنگستان زبان و ادب

{advanced character} [کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] ویژگی نشان دهندۀ انحراف مثبت از ویژگی ها و صفات اجدادی
{comparative adjective} [زبان شناسی] در طبقه بندی سه درجه ای صفات، صفتی که با آن موصوفی را در یک ویژگی با موصوف دیگری می سنجند و برتری می دهند متـ . صفت تفضیلی

معنی کلمه صفت برتر در ویکی واژه

صفت‌برتر
(ادبی): در دستور زبان، صفتی که با آن موصوفی را در صفتی مشترک با یک یا چند موصوف دیگر می‌سنجند و آن را بر موصوف‌های دیگر برتری می‌دهند. نشانه آن «تر» در آخر صفت مطلق است، مانند : باهوش‌تر، بزرگ‌تر. صفت‌تفضیلی.

جملاتی از کاربرد کلمه صفت برتر

«لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ» ایشانراست که ناگرویدگانند برستاخیز، «مَثَلُ السَّوْءِ» صفت بد، «وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلی‌» و خدایراست صفت برتری، یگانگی و بی همتایی، «وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (۶۰)» و اوست آن توانای دانا.
کفر نزدیک خرد نیست چو ایمان که بوصف اهرمن را صفت برتری یزدان نیست
از صفت برتر بود تنزیه ذات از وجود اوست اسماء و صفات
در میان پردهٔ خضرا صفت برتر از ادراک و وهم و معرفت
حضرتی دیدند بی‌وصف وصفت برتر از ادراک عقل و معرفت
لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ نه بدان گفت که تو دل بدان بندی و بدان مشغول شوی، لکن تا دل در آفریدگار آن بندی و صانع را بینی، همانست که گفت «لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ لا لِلْقَمَرِ وَ اسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَهُنَّ» آسمان و زمین که آفرید، نظرگاه عامه خلق را آفرید، تا در صنع نگرند و از صنع بصانع رسند. همانست که گفت «أَ وَ لَمْ یَنْظُرُوا فِی مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ، قُلِ انْظُرُوا ما ذا فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ.» باز اهل خصوص را منزلت برتر نهاد، از نظر عبرت با نظر فکرت خواند، و از صنع با فکرت گردانید گفت: أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ باز مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم را از درجه خصوص برگذرانید و بحقیقت افراد راه داد و در نقطه جمع فرو آورد، تا نظر وی از صنع و صفت برتر آمد، با وی گفت «أَ لَمْ تَرَ إِلی‌ رَبِّکَ.» اول منزل آگاهانست، دوم رتبت آشنایان، سوم درجه دوستان و نزدیکان. از اول برقی تافت از آسمان عزت، رهی در آگاهی آمد» پس نسیمی دمید از باغ لطف رهی آشنایی یافت، پس شربتی یافت از جام دوستی از خودی بیخود شد، همه او را شد. آگاهی حال مزدور است، آشنایی صفت مهمانست، دوستی نشان نزدیکانست، مزدوران را مزد است، و مهمانان را نزل، و نزدیکان را راز، مزد مزدور در خور مزدور است، و نزل مهمان در خور میزبان است، و او که نزدیک است خود غرقه عیانست.
جوهر عشقست بی ذات و صفت برتر از ادراک و عقل و معرفت
وَ هُوَ الَّذِی یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ اوست که آفریده می‌آرد از آغاز و آن را زنده کند باز، وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَیْهِ و آن بر وی آسانست وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلی‌ و او راست آن صفت برتری و یگانگی فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ در آسمانها و زمین وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (۲۷) و اوست آن توانای دانا.
الله اکبر از دو واژه الله به معنی خدا و اکبر که یک صفت برتر به معنای بزرگتر است، شناخته شده‌است.