صف آشوب
معنی کلمه صف آشوب در فرهنگ فارسی
معنی کلمه صف آشوب در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه صف آشوب
چو گردان ز جنگش کشیدند دست ربیع صف آشوب چون پیل مست
سواری دگر اسب زد در نبرد صف آشوب و گردن کش و شیرمرد
دو فرزند بد مرو را جنگ جوی دلیر و صف آشوب و فرهنگ جوی
بریشان یکی مهتر شاه فش صف آشوب و گردن کش و کینه کش
دو میر شجاع و دو پیل نبرد دو شیر صف آشوب و دو مرد مرد
همی راند گلشاه با مهر و رنگ سمند صف آشوب را نرم و تنگ
شیر عدو شکار صف آشوب، سیف دین بدر ستاره جیش سرافراز ارسلان