صعوبت

معنی کلمه صعوبت در فرهنگ معین

(صُ بَ ) [ ع . صعوبة ] ۱ - (مص ل . ) دشوار شدن کار. ۲ - (اِمص . ) سختی ، دشواری .

معنی کلمه صعوبت در فرهنگ عمید

[عربی: صعوبة]
۱. دشوار شدن، سخت شدن، مشکل شدن کار.
۲. دشواری و سختی کار.

معنی کلمه صعوبت در فرهنگ فارسی

دشواروسخت شدن، مشکل شدن کار، دشواری وسختی کار
۱ - ( مصدر ) دشوار شدن کار مشکل گردیدن مقابل سهولت آسانی . ۲ - ( اسم ) دشواری سختی عسرت مقابل سهولت آسانی . ۳ - زحمت محنت . ۴ - درماندگی .

معنی کلمه صعوبت در ویکی واژه

دشوار شدن کار.
دشوار، دشواری، سختی، مقابل سهولت.

جملاتی از کاربرد کلمه صعوبت

این اشارت به امر فاَستَقِم است هر چه دانی صعوبت تو کم است
هست آن یخ زان صعوبت یادگار یادگار صیف در دی این ثمار
هفت سال بدعاء رسول ایشان را قحط رسید که مردارها و استخوانها میخوردند، فکان یری الرجل منهم ما بین السماء و الارض کهیئة الدخان بو سفیان آمد گفت: یا محمد تو بصلت رحم می‌فرمایی و بر قوم خویش رحمت نمیکنی که از گرسنگی هلاک شدند. دعا کن تا رب العزة این عذاب گرسنگی و قحط از ما باز برد و ما ایمان آریم، فذلک قوله: رَبَّنَا اکْشِفْ عَنَّا الْعَذابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ قومی گفتند این صفت روز بدر است که کافران بوقت قتل و قتال از صعوبت و شدت آن حال تاریکی بسر و چشم ایشان درآمد که بر هوا همه دود میدیدند. اینست بطشه کبری که رب العزة میفرماید: یَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْکُبْری‌ إِنَّا مُنْتَقِمُونَ هذا قول ابن مسعود فانه قال: خمس قد مضین اللزام و الروم و البطشة و القمر و الدخان و قومی دیگر گفتند، دخان نگذشت و در مستقبل خواهد بود، نشانی است از نشانهای مهین قیامت و هو قول ابن عباس‌ و ابن عمر و الحسن. گفتند: دودی پدید آید میان آسمان و زمین، چنان که در خانه‌ای آتش افروزند و پردود شود، همه روی زمین پردود شود و در خلق پیچد.
با جهانی پر عقوبت پیش در هر زمان بیم صعوبت بیشتر
و اگر حق در اهل و حرم باشد مثل اینکه العیاذ بالله با زن کسی زنا کرده باشی پس امر آن در غایت صعوبت و نهایت اشکال است و راهی از برای حلیت جستن نیست و اظهار آن به شوهر جایز نیست و اگر از کسی چنین امری صادر شده باشد چاره آن نیست مگر آنکه شب و روز به درگاه پروردگار بنالد و تضرع و زاری نماید و مواظبت بر طاعت و عبادت به جهت آن شوهر نماید و نماز بسیار و روزه بی شمار و حج و صدقه و تلاوت قرآن به جهت او به جا آورد و اگر آن مرد زنده باشد علاوه بر اینها إنعام و احسان به او کند و اکرام و احترام او به جا آورد و خدمت او را به قدر امکان مرتکب شود و سعی در مهمات و حوائج او نماید که شاید به این وسایل در روز قیامت از او بگذرد و اگر او نگذرد خدای تعالی اینها را در مقابل حق او می دارد و اگر مقابل شده باشد، به حکم خدایی گناه از عمل او برداشته شود و به هر حال باید ساعتی از تضرع و زاری غافل نشود و روز و شب را به گریه به روز سیاه خود به سر برد تا باشد که لطف الهی شامل حال او شده، در روز قیامت پرده او را ندارد در روز قیامت پرده او را ندارد و صاحب حق را به الطاف پنهانی خود خشنود سازد.
بغدادی در طرح مباحث منطقی ضمن اینکه به آثار ارسطو توجه دارد، از ابن سینا متأثر است. از این روی، می‌بینیم که تعریف را پیش از مبحث قضایا مطرح کرده‌است. از ویژگی‌های برجستهٔ اثر منطقی بغدادی توجه به مباحث فلسفهٔ منطق، که بیشتر جنبهٔ معرفت شناختی دارند، است مانند بحث از صعوبت یا سهولت حد یا امکان ذهنی و ضرورت در مقابل امکان و ضرورت خارجی.
مستضعفانند و اهل رخص طاقت بار گران ندارند. ربّ العزه در شرع رخصتها از بهر ایشان نهاد و بار گران از ایشان فرو نهاد گفت: «لا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها» همانست که گفت: «ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ، یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ» اما روش ارباب حقیقت بر ریاضت و صعوبت نهاد و با ایشان خطاب رفت که: «جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ، إِنْ تُبْدُوا ما فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اللَّهُ».