صرفه جو

معنی کلمه صرفه جو در لغت نامه دهخدا

صرفه جو. [ ص َ ف َ / ف ِ ] ( نف مرکب ) مقتصد. آنکه در خرج کردن اندازه نگاه دارد. پس اندازنده.

معنی کلمه صرفه جو در فرهنگ معین

( ~ . ) [ ع . ] (ص فا. ) آن که در خرج کردن اندازه نگه دارد، مقتصد.

معنی کلمه صرفه جو در فرهنگ عمید

صرفه جوینده، کسی که در خرج کردن پول یا مصرف کردن چیزی اندازه نگاه دارد، مقتصد.

معنی کلمه صرفه جو در ویکی واژه

آن که در خرج کردن اندازه نگه دارد، مقتصد.

جملاتی از کاربرد کلمه صرفه جو

در طراحی سامانه با توجه به اختیاراتی که وجود دارد، ابتدا باید به ارزیابی هزینه‌های جاری پرداخت. در این مورد باید به بازدهی مصرف انرژی و صرفه جویی ان توجه داشت. محل و جهت ساختمان، ثبات دما، تأثیر باد، اب و هوا، روشنایی و تهویهٔ طبیعی اهمیت زیادی دارند. در ساختمان‌هایی که مصرف بالای انرژی دارند باید حتماً یک آنالیز بر روی هزینهٔ دوره‌ای زندگی انجام شود و بر این اساس به طراحی اصولی پرداخت که در واقع تأثیر مستقیم بر هزینه‌ها دارند.
تسهیل تردد در سطح منطقه به ویژه در ایام تعطیلات، افزایش چشمگیر ایمنی تردد در این محدودهٔ وسیع، و کاهش تلفات جانی و زیان‌های مالی، توسعه و رونق گردشگری داخلی و بین‌المللی در گستره ای به طول ۸۰۰ کیلومتر مربع، اتصال مرز سرخس به بندر امیرآباد و بندر آستارا و تقویت «کریدور ترانزیتی چین و آسیای میانه به ترکیه و اروپا»، در حدود ۳۰ هزار میلیارد ریال صرفه جویی حاصل از کاهش مصرف سوخت و تولید آلاینده‌های ناشی از آن، مواردی از مزایای ایجاد کریدور شرقی غربی در حاشیه جنوبی دریای خزر است. وزارت راه و شهرسازی اولویت اصلی و خاصی برای ساخت «آزادراه دریا» قائل است.
نخست‌وزیر نجیب بهبود ترازنامه دولت را دلیل اساسی اصلاح یارانه عنوان کرد. دولت مالزی در سال ۲۰۰۹ مبلغ ۵/۵ میلیارد رینگیت برای یارانه هزینه کرد و به کسری بودجه بزرگی به میزان ۷ درصد از تولید ناخالص داخلی انجامید. اصلاح یارانه در سال ۲۰۱۰ حدود ۷۵۰ میلیون رینگیت صرفه جویی کرد.
طبقه‌بندی ارتباطات انسانی را می‌توان در محل کار، به ویژه برای کارهای گروهی یافت. همکاران برای دستیابی به بهترین راه حل‌ها برای پروژه‌های خود باید با یکدیگر بحث کنند، در حالی که برای حفظ همکاری خود نیز باید روابط خود را پرورش دهند. به عنوان مثال، آنها در کارهای گروهی خود ممکن است از تاکتیک ارتباطی «صرفه جویی در چهره» استفاده کنند.
در بساطی که خزف جلوه گوهر دارد صرفه جوهری آن است که حیران باشد
اجزای پیش‌ساخته ساختمان در خود محل تولید انبوه شده و لذا موجب صرفه جویی در زمان، منابع و کاهش ضایعات ساختمانی می‌شوند.
در این نسخه گویش نرم‌افزار به صورت حیرت‌انگیزی به حالت طبیعی درآمده است و هنگامی که با آن در تعامل هستید، انگار با یک انسان صحبت می‌کنید. سیری اکنون می‌تواند تنها با دستورها صوتی شما بلوتوث، میزان روشنایی صفحه، پخش پیام‌های صوتی و بسیاری دیگر از اعمال را بدون نیاز به لمس صفحه انجام دهد و از این طریق زمان زیادی صرفه جویی شود.
کی به صحرای جنون بی صرفه جولان می کند گرد ما دیوانه دنبال محمل گشته ای است
وظیفه اصلی کارنیتین در بدن کمک به سوخت و ساز و تبدیل غذا به انرژی می‌باشد. کارنیتین این عمل را از طریق انتقال اسیدهای چرب بلند زنجیره به داخل میتوکندری‌ها جهت بتااکسیداسیون آن‌ها انجام می‌دهد. از طرف دیگر مصرف چربی‌ها به عنوان منبع انرژی موجب صرفه جویی در مصرف گلیگوژن عضلات گردیده و با حفظ ذخایر گلیکوژن به تأخیر در بروز خستگی ورزش کار می‌انجامد. میتوکندری را می‌توان موتورخانه یاخته‌های بدن دانست. در واقع انرژی مورد نیاز بدن در این بخش از یاخته‌ها تولید می‌شود.
۱. مشکل‌هایی که از بساز بفروشی به وجود آمده به نمای ساختمان کمتر مربوط می‌شود. بساز بفروش‌ها برای اینکه محصول خود در بازار قابل رقابت باشد در بخش‌های قیر قابل دید ساختمان مانند سازه و تأسیسات صرفه جویی می‌کند و بالعکس به نازک کاری و نماسازی مشتری پسند توجه زیادی دارد.
رها کن گرگ خونی را که رو نارد بدان صیدی رها کن صرفه جویی را که برناید بدین کاری
اگرچه کار کینز با ظهور رکود بزرگ شکل داده شد و این بحران بود که به کار او انگیزه بخشید، اما در واقع بخشی از بحث و گفتگویی طولانی در علم اقتصاد دربارهٔ موجودیت و ماهیت پیشی گرفتن عرضه بر تقاضا بود. تعدادی از سیاست‌های کینز (به ویژه هزینه‌های کسری بودجه دولت در زمان سرمایه‌گذاری پایین بخش خصوصی) و بسیاری از ایده‌های نظری او مانند نظریهٔ «تقاضای مؤثر»، «نظریهٔ ضریب فزاینده» و «نظریهٔ تضاد صرفه جویی» که برای حل مشکلات رکود بزرگ ارائه شد توسط نویسندگان مختلف در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی توسعه داده شد و پیش رفت. مشارکت بی‌مانند کینز، ارائهٔ یک تئوری عمومی دربارهٔ این مسائل بوده است.
این دل دهد در دلبری جان هم سپارد بر سری و آن صرفه جو چون مشتری اندر بها آویخته