معنی کلمه صرفه بردن در لغت نامه دهخدا
ترسم که صرفه ای نبرد روز بازخواست
نان حلال شیخ ز آب حرام ما.حافظ.راه عشق ار چه کمینگاه کماندارانست
هرکه دانسته رود صرفه ز اعدا نبرد.حافظ.دام سخت است مگر یار شود لطف خدا
ورنه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم.حافظ.|| نفع بردن و فائده کردن. ( برهان ). نفع بردن. ( انجمن آرا ).