معنی کلمه صرع زده در لغت نامه دهخدا صرع زده. [ ص َ زَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) مصروع. غشی. کسی که مبتلی بصرع و دارای بیماری صرع بود. ( ناظم الاطباء ). قطرب. ( منتهی الارب ).
جملاتی از کاربرد کلمه صرع زده بانگی بزد و به سر بغلطید از صرع زده بتر بغلطید بذلهگو از شاه تا بانو همه پیش یک مصرع زده زانو همه