معنی کلمه صرصرتک در لغت نامه دهخدا صرصرتک. [ ص َ ص َ ت َ ] ( ص مرکب ) تیزدو. صاحب سندبادنامه در وصف اسب آرد : آهن سم ، فولادرگ ، صاعقه انگیز، صرصرتک. ( سندبادنامه ص 252 ).با باره صرصرتک او روزملاقات در رزم بود کوشش او، دشمن کاهست.سوزنی.
جملاتی از کاربرد کلمه صرصرتک از پس ظلم پر از عدل شود روی زمین جا چو بر کوهه ی صرصرتک جوّال کنی دونده باره ی او چیست، کوه صرصرتک گزنده نیزه او چیست، مار مهره شمار زیر سم توسن شخ پویه صرصرتکش توده غبرا غریق لجه خضرا شود