صرافخانه

معنی کلمه صرافخانه در لغت نامه دهخدا

صرافخانه. [ ص َرْ را ن َ /ن ِ ] ( اِ مرکب ) محل معاوضه نقود که شخص صراف در آنجا مشغول کسب میباشد. بازار صرافی. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه صرافخانه در فرهنگ فارسی

محل معاوضه نقود که شخص صراف در آنجا مشغول کسب می باشند

جملاتی از کاربرد کلمه صرافخانه

در ۱۸۶۹ ادیسون که ادارهٔ راه‌آهن را ترک کرده‌بود، سرپرست فنی یک مؤسسهٔ صرافی بزرگ در نیویورک شد و نخستین اختراع موفقش را، که نوعی تلگراف چاپی بود، به نام خود ثبت کرد. تلگراف ادیسون برخلاف انواع رایج روز که علائم مورس را به صورت صداهای کوتاه و کشیده به گوش اپراتور می‌رساندند، آن‌ها را به شکل خط و نقطه بر روی نوار کاغذی چاپ می‌کرد. او حق امتیاز اختراعش را در برابر ۴۰۰۰ دلار به مدیر صرافخانه واگذاشت و با پول آن در نیوآرک، نیوجرسی یک کارگاه تحقیقاتی برای خود برپا کرد. او آن‌جا علاوه بر تکمیل لوازم جانبی تلگراف، یک سامانهٔ پیشرفتهٔ نمایشگر اطلاعات بورس را طراحی کرد که سود هنگفتی از آن به‌دست‌آورد.